تولد ۸۳ سالگی ات مبارک؛ امام موسای صدر

تولدت مبارک؛ آقا؛ آقا موسی؛ امام؛ امام موسای صدر؛ آقای صدر؛ این روزها؛ نمی دانم بگویم؛ جایت خالی است؛ یا نه؛ اما؛ اگر پیش ملتت بودی؛ وضع ما؛جامعه ی ما؛ و؛ ایران ما؛ بهتر بود؛ جایت؛…؛ است بزرگوار

 

خاطرات و دفاعیات مهندس عزت الله سحابی در دادگاه تجدید نظر نظامی

عزت الله سحابی؛ ۱۳۰۹-۱۰ خرداد ۱۳۹۰

اگر فردی از افراد این جامعه بدون چاپلوسی و تملق، بدون انتظار پاداش یا بیم و امید، از طرز اداره ی مملکت، از حکومت و سلطنت، به طور غیر مستقیم انتقاد کند، این جرم است؟ آن هم جرم لایغفر؟….
آقای دادستان ما که از این پس در زندان هستیم و شما و هیات حاکمه بر کارهای مسلط، ولی بترسید از روزی که این ناراحتی ها و اعتراضات دامنه یابد و کار فتنه و آشوب بالا بگیرد و هستی و حیات ملت به خطر بیفتد. وَاتَّقُوا فِتْنَهً لَا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّهً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ .. بترسید از آن فتنه ای که اگر در رسد تنها دامن ستمکاران شما را نمی گیرد و بدانید که خدا سنگین عقاب است.
خلاصه و لبّ و لباب رژیم مشروطه ی ایران این است که مشروطیت برای تحدید سلطنت آمده است نه برای تنفیذ و استقرار قدرت و سلطه ی آن.
دفاعیات مهندس عزت الله سحابی در دادگاه تجدید نظر نظامی، فروردین ۱۳۴۳
آقای طالقانی به من گفتند مایل هستی نواب صفوی را ببینی؟… در آنجا دیدم که مرحوم نواب، خلیل طهماسبی، سید محمد واحدی، محمدمهدی عبدخدایی و چهار پنج نفر دیگر از یاران نواب نشسته اند و قرآن می خوانند. خلیل زیارت عاشورا می خواند و گریه می کرد. حال عجیبی داشتند، مانند حال و هوای شب عاشورا و اصحاب حضرت سید الشهداء… فداییان اسلام فعال ترین و موثرترین و محسوس ترین گروه اسلامی آن ایام بودند (دهه ۱۳۲۰) و واقعاً غریب بودند و هیچ کس از آن ها حمایت نمی کرد. شاید طالقانی یکی از موارد نادر بود که علی رغم همه خطرهایی که در آن دوران وجود داشت و برای سر فداییان اسلام جایزه تعیین شده بود، به آنها پناه داد و پشتیبانی کرد.
دکتر مصدق بارها این حرف را زد که ملیت ما از اسلامیت ما جدا نیست. یعنی نظر مصدق این بود که بدون اسلام، ملیت ایرانی باقی نمی ماند. این نظریه سیاسی مصدق بود. در احمد آباد در طبقه ی بالای مقبره مصدق، اتاقی بود که سال های تبعید خود را در آنجا زندگی می کرد. در آن اتاق بر روی طاقچه یک مجسمه ی گاندی و یک عکس حضرت محمد قرار داشت. مصدق ایام تنهایی و غربتش را با این دو گذراند.
بخش هایی از کتاب نیم قرن خاطره و تجربه، خاطرات مهندس عزت الله سحابی از دوران کودکی تا انقلاب ۱۳۵۷

گازش را گرفته اند

منافقین؛ از همیشه ذلیل تر

چندساعتی ویَن بودیم با اصحاب؛ در بخش تاریخی شهر؛ میز منافقین را دیدم؛ سمت‌شان رفتیم؛ پرسیدم؛ از مسعود چه خبر؛ کجاست؟ پیرمرد سیاه چرده؛ گفت: جایش خوب است؛ پرسیدم: از کسانی که در اشرف هستند چه خبر؟ البته آرزو می کنم بیگاناهان‌شان به دامان میهن بازدگردند؛ گفت: وضع ما در اشرف؛ از همه ی زمان ها بهتر است! ما برای نابودی رژیم آخوندی گازش را گرفته ایم و تخت گاز داریم می آییم.
خندم گرفته بود؛ به سختی خودم را کنترل کردم و گفتم: ۳۰ سال است گازش را گرفته اید! خسته شدید! پایتان را از روی گاز بردارید؛ لطفاً؛ دوستان هم خنده شان گرفته بود؛ ادامه دادم: ۳۰ سال است می گویید: فردا، این ماه، امسال دیگر، کار رژیم تمام است؛ خسته نشدید از این همه سرکار بودن؛ کمی تند شد به من؛ گفت: ما تنها کسانی هستیم که برای آزادی و دموکراسی در ایران در مقابل رژیم ایستاده ایم؛
من هم تندشدم و به پیرمرد گفتم: شما کارنامه ی درخشان‌تان مثل روز روشن است؛ اگر این فیگور را نگیرید که دیگر مرده به حساب می آیید. این کدام مبارزه برای دموکراسی است که ترور می کند و مردم را می کشد؟… دوستانش آمدند؛ پیرمرد را بردند؛ وقتی ازشان عکس می گرفتم؛ تنها راه مقابله را عکس گرفتن از من! دانستند و پیرمرد عکسی از من گرفت؛  من و اصحاب هم به راه‌مان رفتیم؛ ولی؛ دلمان سوخت برای این ها که در چه توهمی و چه فضای فکری به سر می برند و دعا کردیم به دامان وطن بازگردند.

پرونده ی رمالان: دیروز تخریب و اهانت؛ امروز: دلسوزی و انتقاد سازنده

خانه نشینی ده روزه ی محمود احمدی ن‍ژاد در پی لغو حکم اش مبنی بر عزل حیدرمصلحی وزیر اطلاعات از سوی رهبری انقلاب و مغایرت نظر رییس دولت با رییس حکومت،  فرصتی را برای اصولگرایان منتقد سیاست های وی فراهم ساخت تا انتقادهایی را که مدت ها در گلویشان فروخفته بود آشکار کنند. بخشی از اصولگرایان در مجلس نامه ی شکواییه تنظیم کردند و بخشی دیگر نیز انتقادها و تهدیدات جدی ای را مطرح.
در میان انتقادهای مطرح شده از سوی اصولگرایان سرفصل ولایت فقیه و موضوع مشروعیت مسئولان است  و فصل دوم متوجه نقش رمالان و متخصصین علوم غریبه در دولت می باشد. جملات شاخصی درباره موضوع رمالان  این روزها مشهور شده است، مثلا حداد عادل در گفتگویی تاکید کرد: رمال و غیبگو مشکل نظام را حل نمی کند و یا این که مرتضی نبوی سیاست مدار با سابقه جریان ریشه دار راست گفته است: تلاش داریم احمدی‌نژاد را از جنیان کافر جدا کنیم.
میرحسین موسوی که این روزها حصر خانگی در منزل را سپری می کند در سخنانی که اردیبهشت ۱۳۸۸ در جریان سفر انتخاباتی اش به شیراز داشت با جدیت اعلام کرد: دولت دهم، دولت عقلانیت و استفاده از کارشناسان و نهادهایی است که ملت با همت خودش ایجاد کرده است، نه دولت رمالی و کف بینی!
این جمله ی میرحسین موج شدیدتری از حملات علیه اش را در پی داشت و همین اصولگرایان منتقد وی را متهم به تخریب دولت و نسبت دادن «خجالت آورترین اهانت ها و تهمت ها» کردند؛ اما رسم روزگار و سنت الهی است که همان جریانی که این انتقاد دلسوزانه ی نخست وزیر دوران حضرت امام  را تخریب می دانستند، امروز، ۲ سال بعد از آن سخنرانی، با همان دلایل، شدیدترین اتهامات و انتقادات را متوجه احمدی نژاد می  کنند.
در تاریخی ترین مناظره ی انتخاباتی انقلاب اسلامی، جایی که محمود احمدی ن‍ژاد کاغذی را با دو دست بلند کرد و رو به میرحسین موسوی گفت: من می‌توانم راجع به پرونده آموزشی یک خانم صحبت کنم. بگویم؟ میرحسین موسوی گفت: بنده می‌خواهم بگویم یکی ازمشکلاتی که درکشور ما الان هست شبیه همین روشی است که الان دراین صحنه با آن روبه‌رو هستیم. مثل پرونده سازی. دنبال یک واژه‌هایی گشتن. بنده آمده‌ام که این روحیه را عوض کنم. آن چیزی که درفرمان هشت ماده‌ای حضرت امام هست برخلاف این روحیه است و بنده این حالت پرونده سازی، سیاه کردن برنامه‌ها، سیاه کردن داشجویان وامثال این ها را عوض می‌کنم… بنده چهار، پنج تا ویژگی‌هایی که دراین نوع مدیریت وجود دارد را برای شما مطرح کردم. … یک مدیریت هیجانی بی‌ثبات، نمایشی و شعاری، خیال بافی و خرافه گرایی».
همان رفتاری که میرحسین موسوی برای اصلاح آن برخاست،  نه تنها پس از انتخابات کنترل و محدود نشد، بلکه به سبب زیرکی رییس دولت، به شکل افراطی درآمد و امروز گریبان کشور و حامیانش را گرفته است و هزینه ی فراوانی را به نظام و پیشرفت کشور تحمیل کرده است.
حضرت امام جعفر صادق فرمودند: اَبَى اللّه  اَنْ یُعَرِّفَ باطِلاً حَقّا اَبَى اللّه  اَنْ یَجْعَلَ الْحَقَّ فى قَلْبِ الْمُؤْمِنِ باطِلاً لا شَکَّ فیهِ وَ اَبَى اللّه  اَنْ یَجْعَلَ الْباطِلَ فى قَلْبِ الْـکافِر الْمُخالِفِ حَقّـا لا شَکَّ فیهِ وَ لَوْ لَمْ یَجْعَلْ هذا هکَذا ما عُرِفَ حَقٌّ مِنْ باطِلٍ؛ خداوند اِبا دارد از این که باطلى را حق معرفى نماید، خداوند اِبا دارد از این که حق را در دل مؤمن، باطلى تردیدناپذیر جلوه دهد، خداوند اِبا دارد از این که باطل را در دل کافر حق ستیز به صورت حقى تردیدناپذیر جلوه دهد، اگر چنین نمى کرد، حق از باطل شناخته نمى شد. محاسن، ج ۱، ص ۲۷۷

یک عروسی و دو میلیارد مخاطب

جمعه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۰ دو میلیارد نفر؛ نشستند و پیام کلیسای وست مینستر ابی را دیدند؛
به دو میلیارد نفر نشان داده شد که پیام مسیحیت و سنت کلیسا چیست؛
دومیلیارد نفر علمای لندنی را دیدند که هم می توان مومن بود و هم آراسته؛
دومیلیارد نفر دیدند که هم‌جنسبازان هم به کلیسا راه داده می شوند؛
دومیلیارد نفر دیدند که عروس می تواند در اوج سادگی باشد؛
دومیلیارد نفر دیدند که در یک عروسی سلطنتی؛ زعمای سیاست جهان از اوبامای آمریکایی تا سارکوزی فرانسوی، جایی ندارند؛
از این دومیلیارد نفر؛ بودند کسانی که با دیدن کت قرمزها؛ رگ استعماری شان بیرون می زد و یاد می کردند از شلاق تبختر و غرور استعماری بر بدن رنجور ملت هایشان
این سلطنت بریتانیا است که  نزدیک به ۶۰سال تلاش کرده؛ چهره ی خود را ملیح نشان دهد؛ تا نسل جدید نداند و فراموش کند نقش سلطنت بریتانیا را در سقوط دولت ملی مرحوم مصدق؛ سنگ اندازی استقلال هند؛ عراق و مسئله فلسطین و ….