آخر اسبوع ماضی برنامه مفصلی داشتیم که از سخنرانی آقای خاتمی در مسجد ولی عصر (خوزستانی ها) شروع و به اردبیل ختم شد. جای شما خالی. به زودی عکس های اردبیل گردی منتشر می شود.
۱. برنامه آقای خاتمی در مسجد ولی عصر با استقبال خوب و زیاد همراه بود و طبق معمول برنامه های اخیر، مجری برنامه سهیل محمودی. و باز طبق معمول محمودی داشت شعر می خواند که آقای خاتمی وارد مجلس شد و نظم جلسه بهم خورد. از برنامه های خوب آن شب آواز تمنای وصال سیدعبدالحسین مختاباد بود که مجلس را حسابی سر حال آورد. من هم با ۲ دوست ترک تبار به این برنامه آمده بودم و آنها حسابی تحت تاثیر سخنان آقای خاتمی به ویژه در مورد اسلام هراسی قرار گرفتند. یکی از دوستان ترک که دکتری ادبیات فارسی دارد می گفت: بابا شما قدر ایشون را نمی دونید. (با لهجه بخوانید!) این انسان خیلی بزرگ است. خلاصه برنامه تمام شد و ما هم بعد از خلوت شدن رفتیم که کفش ها را برداریم که ظاهراً کسی دیگری به آنها نیاز داشت و آنها را برده بود و با این کار گران ترین سخنرانی تاریخ زندگی من را رقم زد. خدابیامرز کفش Reebok خوبی بود که هنوز ۳ ماه عمر نکرده بود و ولایت عرب خریده بودمش. به هر حال خاطره جالبی برای من بوجود آورد.
دکتر آیدین که از برادران اهل سنت می گفت: می دانی چرا آقای حاتمی ( ترکی استانبولی خ ندارد) لباس قهوه ای پوشیده؟ گفتم خوب بهش بیشتر میاد. گفت: ما در روایاتمان داریم که حضرت مهدی (عج) با لباس قهوه ای رنگ می آیند. روایت جالبی بود. جالب تر این که من هم پیراهن و شلوار قهوه ای پوشیده بودم.
صحبت های آقای خاتمی همچنان که با شدت و حدت دنبال می شد نیاز به تایید و تکبیر داشت که فاز اول من از این ور مسجد بلند داد زدم صلوات و مردم هم صلوات فرستادند. گام بعدی را از آن طرف برداشتند و یکی آنجایی که آقای خاتمی می گفت: … حالا برخی می گویند غیر از این ۵-۶ نفر ملا کسی حق دخالت و اظهار نظر دارد … تکبیر گفت. ۲ الله اکبر اول بلند گفت شد اما آخرش به دست ختم شد 🙂 🙂 !!
خلاصه آن شب با کمک حاج ممدآقای زمرد سندلی فراهم شد ما با آن روانه منزل شدیم. جای شما خالی!
گزارش تصویری: ایسنا فارس باشگاه خبرنگاران خبر: ایسنا فارس
۲. دوشنبه گذشته همانطور که پیشتر گفته بودم مراسم سالگرد ربایش امام موسی صدر از سوی جنبش امل برگزار شد و تقریبا غیر از همان حرف های همیشگی و تعارفات معمول چیزی نداشت. البته خیلی وقت بود که دلم برای آقای امجد تنگ شده بود که در این برنامه ایشان را دیدم. ظاهراً ریه هایشان دچار مشکل شده است.
یکی از سخنران ها نایب رییس مجلس هفتم آقای ابوترابی بود که سوتی های فراوانی در کلام داشت. مثلا گفت: از افتخارات مجلس ششم این که … دوستی می گفت یا افتخارات را اشتباه گفت یا مجلس ششم و من گفتم هر ۲ را. کمیته پیگری سرنوشت امام موسی صدر در مجلس ششم ۲ کار ماندگار کرد. اول جمع آوری امضا از بیش از ۲۰۰ نماینده که دولت را مکلف کرد برای سرنوشت ایشان فعالیت جدی بکند و دوم: جمع آوری و ارایه گزارش جدی در این خصوص که جای تشکر دارد. اما همه چیز در همین نقطه مانده است. یعنی ۲۹ سال است که همه می دانند لیبی مسئول است و ۲۹ سال است می گویند با لیبی چنین کنیم و چنان اما در عمل اتفاق خاصی نیفتاده است.
گزارش های مهر گزارش های ایسنا: پیگیری سرنوشت امام موسی صدر از شهریور ۵۷ تا شهریور ۸۶ فیروزآبادی: روشن شدن سرنوشت امام موسی صدر برای دو ملت ایران و لبنان یک مسئله راهبردی است سفیر ایران در بیروت: درباره سرنوشت امام موسی صدر اطلاعات جدیدی به دست ما رسیده است گزارش های فارس
۳. گزارش های تصویری جالب: غبارروبی حرم رضوی بعد از خواهران و دختران دونده و پرنده و آرپیچی زن: خواهران والیبالیست و بعداز این خواهران، دختران نوازنده گروه شمس لجن مالان در ارومیه جت اسکی سواران در بابلسر؛ شترسواران در جاسک سوارکاری استقامت
۴. تک مضراب: در کامنت یک خبر بنزینی نوشته شده بود: سهمیه بندی برای مردم عادی است ، تورم برای مردم عادی است ، ساعتها کنار خیابان ماندن به انتظار تاکسی و اتوبوس برای مردم عادی است ، مشکلات بیکاری ، مسکن ، اشتغال ، حقوق بسیار نازل ، برای مردم عادی است آیا نمایندگان هم از جنس مردمند؟!!!!!! پس ۱۲۰۰ لیتر هم در ماه برای مردم عادی سهمیه تعیین کنید