نظارت اپوزیسیون برفعالیت های حکومت

با حوادث بعد از انتخابات که طبقه ی جدی از  منتقدان در جمهوری اسلامی ظهور کرد که خواسته هایی در چارچوب قانون اساسی دارد. اما نوع مواجهه حاکمیت با آنها به شدت قهر آمیز بوده است که نتایج آن در بازداشت های طولانی مدت و حبس های انفرادی آشکار است. مدتی بعد از انتخابات ایران،  انتخابات مجلس و ریاست اقلیم کردستان عراق برگزار شد که هرچند اعتراضاتی نظیر بی طرف نبودن کمیسیون انتخابات و حضور گسترده نظامیان و تخلفات انتخاباتی روی داد اما به هر حال جناح منتقد به رهبری نوشیروان مصطفی با عنوان فهرست تغییر، گوران توانستند توفیق زیادی کسب و حدود ۲۸ صندلی پارلمان را از آن خود کنند. بعد از این انتخابات اما، نوع مواجه جناح حاکم بسیار جالب توجه است.

مسعود بارزانی رییس اقلیم کردستان و جناح حاکم گفت: ما ازاینکه اپوزیسیون مجلس اعمال حکومت را تحت نظر قرار خواهند داد، خوشحال هستیم اما این اپوزیسیون باید همه جوانب را در نظر گیرد و کاستیهای حکومت را با ما درمیان بگذارد.

امیدوارم روزی در جمهوری اسلامی مان آن قدر ظرفیت باشد که هم منتقدین و هم حاکمین انتقادات و تذکرات همدیگر را هم بفهمند هم قبول کنند.

از نکات جالب امسال است که هر انتخاباتی برگزار شد، سرنوشت هایی نزدیک بهم داشته است.

ارتباط با آمریکا

اول- خیلی خوب است که این بار کفن پوشان و متحصنین به نهاد ریاست جمهوری حمله نکردند و فریاد و فغان واسلاما و انقلابا سر ندادند و فهمیدند که می شود با شیطان بزرگ هم مذاکره کرد و آب از آب تکان نخورد. این از همان ویژگی هایی است که فقط روسای دولتی از جنس احمدی نژاد دارند. در ساخت سیاسی کشوری مانند ایران، تنها چنین رییس دولت هایی می توانند چنان کنند که دیدیم. در این ساختار است که سید محمد خاتمی که هیچ،  هاشمی رفسنجانی هم نمی توانست این فعالیت های دیپلماتیک را انجام دهد دلیل آن البته نزد اهل بصیرت روشن است. بر این اساس که حتی تامین سوخت هسته ای که پیشتر در زمان سید محمد خاتمی به عنوان پیشنهاد مطرح بود، طرحی ذلیلانه است و همین طرح در زمان دولت احمدی نژاد، طرحی عزت مندانه. این هم از مزایای سیاست دوگانه است.

به هر حال باید از رییس احمدی نجاد و حمایتی که برای  حل مشکل روابط ایران و آمریکا می شود، تشکر و آرزو کرد این مذاکرات در راستای منافع بلند مدت مردم ایران و جمهوری اسلامی باشد.   همچنین لازم است از برادر حسین کیهان ساز! و کلیه کفن پوشان و متحصنین مقیم تهران و قم هم به پاس این خاموشی سپاس و قدردانی شود و از خانواده محترم رجبی

به نظرم با توجه به بیانیه آخر میرحسین موسوی که تاکید می کند: اخیرا گروهی از اساتید ایرانی مقیم خارج در نامه‌ای ضمن تشریح برداشت خود از راه سبز امید هر چیزی که منافع ملت ایران را تامین کند هدف این جنبش معرفی کرده بودند..  باید تمام جریان های سیاسی از اصلاح طلب و اصولگرا از این مذاکرات حمایت کنند.

دوم- بعد از حلال شدن تجاوز در برخی جاها، مثل کهریزک به تازگی نیروی انتظامی همان ناجا یا پلیس، نزدیکی زن و مرد نامحرم را نیز که پیشتر حرام بود، حلال اعلام کرده است.

سایر عکس ها رو خود ببینید

دل های خون و دیده های داغ دیده

دوست عزیز و گران قدری  برایم نقدی نوشت در باب پاسخی که به نامه احمد توکلی داده بودم. من هم به رسم ادب نکاتی را قلمی کردم و برایشان فرستادم. بد ندیدم هر دو نامه را اینجا بگذارم.

سلام برادر صادق

من نوشته های شما وسایر مطالب ارسالی را خواندم من بنا به دلایلی به فرد دیگری رای دادم لذا از موضع طرفداری ازاین انتخاب نمی نویسم وبه خیلی چیزها انتقاد دارم اما میبینم که شما  بر خلاف ظاهر نوشته ها به همان راهی میروید که علیه ان می نویسید. شما چرا تصور می کنید ارزش اراء  باهم متفاوت است ورای یک دانشجو یا حتی یک استاد یا یک شهروند پایتخت نشین از رای یک روستایی یا یک کاسب یا یک فرد شهرستانی برتر وداری ارزش بیشتری است یا اینکه پایتخت نشین ها و بالا نشین ها بیشتر میفهمند. ایا تصور میکنید در روستاها یا شهرستانها و پایین شهرها که اعتراضی نمی کنند چیزی نمی فهمند یا اینکه همه انها تطمیع شده اند. اینکه هرکس انچه راکه خود می پسندد حق بداند عین دیکتاتوری وظلم است. کسی منکر تخلف انتخاباتی نیست ولی واقعیت این است که ۳۹میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند واکثریت انها بنا به دلایلی که برای هرفرد محترم است به رییس فعلی رای دادند و دیدید که به دعوت خلاف قاعده اقای موسوی  تنها طرفداران تهرانی و تعداد بسیار اندکی در برخی شهرستانها پاسخ مثبت دادند. ایا منطقی بود که نظام به در خواست بدعت ابطال انتخابات  یک بیستم  از شرکت کنندگان در انتخابات تن میداد. چه کسی تضمین می کرد که با فرض برگزاری انتخابات مجدد کسان دیگری خواستار ابطال مجدد ان نشوند. بیشتر از ۷۰در صد رای دهندگان به اقای موسوی که خیل عظیمی از انها از معتقدان به انقلاب و امام و  رهبری بودند به این درخواست غیر منطقی پاسخ ندادند انها اقای موسوی را در چارچوب انقلاب ونظام می پسندیدند وبسیاری از دوستان من از این قبیلند و در مقابل جریانی می خواست اورا در تقابل با انقلاب قرار دهد کما اینکه هم اکنون به وضوح قابل مشاهده است در خارج از کشور دستبندهای سبز بر دست کسانی است که یک روز انقلاب اسلامی و میرحسین موسوی را تحمل نمی کنند من قبلا میر حسین را به لحاظ سوابق انقلابی و هم نفس بودن با امام دوست داشتم ولی فکر نمیکردم با بی بصیرتی و بی صبری در دام جنگ روانی رقیب انتخاباتی واز سوی دیگر دشمنان دوست نما بیافتد
با عرض پوزش از اطاله کلاما

سلام حاجی
مخلصم

نمی دانم چه طور احساس کردید که من بین آرا تفاوتی قایل هستم و خدای ناکرده آرای شهرنشینان مرفه را بر سایرین ترجیح می دهم به واقع آن چیز که به نظر جوان کم تجربه ای چون من می رسد این است که جریانی در حال قدرت گرفتن است که نمی خواهد عقلای جمهوری اسلامی و بزرگان انقلاب میانه کار را بگیرند. این جریان همانی است که با زیر پا گذاشتن اخلاق اسلامی روزی به سایرین تهمت و افترا می زند و روز دیگر در صدد است هاشمی را به سرنوشت منتظری دچار کند (هم شما و هم می دانیم چه فشار به رهبری آوردند تا هاشمی را منزوی کند) و از سوی دیگربا تحریک مردم و برخی افراد نظیر شیخ کروبی، هر روز بر کوس هیجان ملت بکوبند. این جریان آن قدر تند می شوند که صدای رهبری را هم در چندین مورد به صورت بلند در می آورند: فاجعه کهریزک، بحث هتک حرمت اشخاص در دادگاه ها.
این همان جریانی است که به رییس قوه قضاییه ای ایران اجازه دخالت در امور را نداد. این همان جریانی است که مافوق همه ی قانون ها عمل کرد. این همان جریانی است که با پیش فرض به همه اتهام می زند، به همه افترا زد بی آن که نگران بازخواستی باشد از حسن خمینی تا پسر شهید مظلوم دکتر بهشتی که مثل اینان فکر نمی کردند.
برادر من می گویم به برکت خون شهدا و مجاهدت چون شمایانی، این جریان که به قول قالیباف اصلا در جنگ نبود و امروز مدعی بهترین روایت از جنگ است و به قول شاگردان امام، جریانی که در انقلاب همواره برای امام سنگ اندازی کرد و امروز می بینیم به راحتی از امام و اندیشه هایش و خانواده مکرمش با نام امام! می گذرد برای مردم رسوا می شود.
این جریان به دنبال محدود کردن حلقه یاران انقلاب است. این جریان مدعی است تنها و تنها راه و حقیقت انقلاب اسلامی این است که ما تبیین می کنیم. این جریان به دنبال محدود کردن یاران رهبری است. این خطر است برای جمهوری اسلامی. این خطر است برای امنیت ملی. این خطر است برای خون شهدایی چون اعضای خانواده ی من و شما و میلیون ها نفر از این ملت.

این ها حقیقت است . آن چه این روزها در ایران گذشت و به واقع تلخ بود نتیجه اشتباهاتی بود که این دوستان انجام دادند که متاسفانه نتیجه اش کم رمق شدن اعتبار نظام ما، میان مردم است و  اگر بحران ناکارامدی دولت خدای ناکرده افزایش یابد و تورم کمرشکن تر شود و طبقه مستضعف  بر نارضایتی اش افزوده، آن موقع شما بگو چه می شود.

برادرم ما هم مثل شما در این روزها، خون دل ها خورده ایم و داغ دل ها دیده ای .

یاد فیلم تاریخی آژانش شیشه ای به خیر، آنجایی که حاج کاظم رو به آدم امنیتی می کند و فریاد بر می آورد:  ضامن امنیت ملی برای من، امثال عباسه. اگر امنیت ملی اونها رو سی ان ان و  بی بی سن تعیین می کنه، پس هرکی قبله خودش رو بچسبه!
برای من و خیلی های دیگر ضامن امنیت ملی اسلام رحمانی، سیره و سلوک امام و راه شهدا است نه فیگورهای تبلیغاتی آقای رییس دولت

یاد می کنم از سخنان حضرت امام که زنگار زداید از دل های زنگ زده ی مان، باشد که پند گیریم: آنهایى که به اسم اسلام مشغول شده اند به تبلیغات، و به اسم اسلام مشغول شده اند به اعمال سرخودى، اینها کرمهایى هستند که باطن این نهضت را به فساد خواهند کشید.

و من نمى دانم باید چه بکنیم.این یک قدرت مرکزى مى خواهد.یک قدرت اجرایى مى خواهد که این اشخاص هر جا یک شلوغى کردند، اینها را بگیرند و محاکمه شان کنند، و جزایى اگر دارند به آنها بدهند.

سر خود همین طورى یک دسته اى، هر کس در هر جا، یک تفنگى داشته دست خودش گرفته ، و به اسم کمیته و به اسم پاسدار و به اسم بسیج، هر که هر چه دلش مى خواهد، هر کارى دلش مى خواهد مى کند. با هر که بد است مى ریزند منزلش بازرسى مى کنند.با هر که یک غرضى دارند مى ریزند منزلش.خانه اش را غارت مى کنند.

و این یک خطر بزرگى است که براى اسلام در زمان ما پیش آمده ، و شاید خطرش بیشتر از خطرى باشد که اسلام از رژیم سابق داشت.

تمام ضوابط را به هم ریخته اند.هر چه ضابطه اسلامى باشد عمل به آن نمى شود. به اسم اسلام، اسلام را دارند از بین مى برند.اشخاصى نفوذ کرده اند در همه جا.به اسم اسلام، اسلام را مى پوسانند.اسلام را مى کوبند.
جاهل متنسک از آنهایى است که پیغمبر فرموده است که : دو طایفه هستند که کمر مرا مى شکنند: یکیشان عالم متهتک است، یکیشان جاهل متنسک است.جاهل مقدس ماب کمر پیغمبر را مى شکند.جاهلى که نداند قانون اسلام چیست و پیش خود به اسم اسلام برود به خیال خودش خدمت مى کند.این از آنهایى است که پیغمبر فرموده است که کمر مرا مى شکند: قصم ظهرى الرجلان، عالم متهتک و جاهل متنسک

والسلام علی من اتبع الهدی
برادر کوچکتر شما
صادق

نگاهی به اعلام خطر مشترک شاگردان امام و فرماندهان جنگ: دفاع همچنان باقی است

در رسانه ها رسم است که در هر مناسبتی ویژه نامه ای منتشر و بعد آن موضوع به فراموشی سپرده می شود، جنگ و دفاع مقدس هم از همین مناسبت هاست که اکثر رسانه ها در سوم خرداد و آخر شهریور به یاد آن می افتند و بعد به فراموشی سپرده می شود تا نوبتی دیگر.
هفته نامه مثلث که به تازگی توسط سردار مصطفی آجرلو و روزنامه نگارانی جوان منشر می شود  و بعد از ۶-۵ شماره توانسته است جایگاهی میان مخاطبان پیدا کند اما شماره هشتم مثلت ویژه نامه ای دارد در باب جنگ تحمیلی که بر خلاف چنین ویژه نامه هایی، پیامی خاص و ویژه دارد: عده ای که در جنگ نبودند حال راوی جنگ شده اند؛ صادقانه بگویند در جنگ نبودیم.
دردناک  است که پیش از این،  دوست داران انقلاب اسلامی و امام راحل همواره اعلام می کردند: جریانی که در دوران مبارزات انقلاب، مقابل امام و حرکت عظیم مردم بود امروز مدعی انقلابی گری و خط امام است.
چه شده است که به فاصله ۲۰ سال پس از دوران پر افتخار امام خمینی که اخلاق و راستی از ویژگی های آن بود،  در این دو حوزه حساس و تاثیر گذار، عملیات پاک سازی و مصادره با شدتی شگفت آور آغاز شده است؟

این چه جریانی است که برای اهداف خود نه تنها از جنگ و دفاع مقدس که از اندیشه های امام و به تازگی هم بیت امام چنین بی مهابا می گذرد و هیچ ابایی ندارد؟ چرا شاگردان و نزدیکان امام و فرماندهان دفاع مقدس، برای این این جریان هر یک از موضع خود اعلام خطر می کنند.

عده ای که در جنگ نبودند حال راوی جنگ شده اند؛ صادقانه بگویند در جنگ نبودیم

هفته نامه مثلت البته این پیام را از زبان محمدباقر قالیباف فرمانده پیشین، شهردار فعلی و منتقد اصولگرایی به سبک احمدی نژاد به مخاطبان می رساند. قالیباف می گوید: وقتی ما به گذشته اینها نگاه می کنیم، می بینیم هیچ انسی با فرهنگ جهادی و دوران دفاع مقدس نداشتند و در آن دوران نبودند. ولی امروز در شرایطی قرار گرفتند که می خواهند یک کاریکاتور از فرهنگ دفاع مقدس نشان دهند و روایت دیگری با واقعیتی که در آن دوران بوده ارایه دهند. این آدم می گوید که من در جنگ بوده ام و من همان هستم که از جنگ روایت درست دارد. این تقلبی است، این جنس واقعی نیست. این گروه بیشترین ضربه را به این فرهنگ می زنند.
محسن رضایی فرمانده سابق سپاه نیز در این هفته نامه، چنین پیامی را به زبانی دیگربیان می کند: نفرات اصلی جنگ امروز در حاشیه هستند و نفرات رده های چندم از آنها استفاده می کنند برای کار درجه چندم سیاسی. آن هایی که جنگ را مدیریت می کردند و صاحب فکر و برنامه بودند هیچ گاه در این ۳۰ سال یک میدان واقعی به آنها داده نشد.

کسانی که اصلا در انقلاب نبودند، اندیشه ها، فرزندان امام و انقلاب را کنار می زنند

حضرت آیت الله شیخ یوسف صانعی شاگرد حضرت امام و از نزدیکان بیت ایشان در این خصوص تاکید دارند: نشود کار به جایی برسد عده ای که اصلادر انقلاب نبوده اند، آن هایی که با امام مخالف بوده اند، آن هایی که می گفتند گلوله با استخوان سینه چه ارتباطی دارد؟ روی کار بیایند و فرزندان امام و انقلاب کنار زده شوند. نشود کار به جایی برسد که افرادی که امام(ره) کوچک ترین پستی به آن ها نداد و کوچک ترین اشاره ای در نظام و انقلاب به آن ها نشده، خدای ناخواسته، مسئولیت ها را در اختیار بگیرند.
سیدعلی اکبر موسوی محتشمی پور نیز در سخنرانی که به مناسبت قیام ۱۵ خرداد در حسینیه اعظم اصفهان در سال ۱۳۸۷ انجام داد در بیان شرایط امروز گفت:   آیا این مظلومیت انقلاب و امام نیست که تمام کسانی که همراه امام بودند کنار روند و مجموعه ای که یک روز هم با انقلاب و امام نبودند بیایند و داعیه دار و مفسر انقلاب اسلامی شوند و افکار خود را به نام افکار امام به جوانان القا کنند درحالی که یک ذره به تفکر امام ایمان نداشته و ندارند و نخواهند داشت.

عضو مجمع روحانیون مبارز ادامه داد: امروز افرادی مطرح می کنند که باید دیگر بساط جماران برچیده شود، وقتی از آن ها می پرسیم منظور برچیدن خانه امام است یا حسینیه جماران می گویند خیر! منظور این است که بساط افرادی که از یاران امام بودند و هر وقت اشکالی می بینند، اشکال تراشی می کنند و فضای جامعه رابه زمان امام می برند باید برچیده شود. می گویند کسانی که امام را درک کرده اند و اندیشه امام را می دانند باید بساطشان جمع شود. ولی بدانید ای مقدس نماها و ای متحجرین که اگر امروز پایگاه و شخصیت و کرامت ظاهری دارید همه از پر قبای آن پیر عارف است وگرنه در زمان شاه که بودید؟ و چگونه با شما صحبت می شد؟ و امروز اینگونه عزت پیدا کرده اید و عزت امروز شما به خاطر امام، انقلاب و این مردم است.
علی اکبر محتشمی پور تاکید دارد:این توهین های زیادی که بر علیه نوه حضرت امام در روزنامه ها، نشریات و سایت ها مطرح کردند به خاطر همین اعتقاد است که باید بساط جماران برچیده شود و امروز من، شما و همه آحاد مردم مسئولیم .
سئوال این است این جریان خطرناک که تاکنون ۲ پایه اصلی جمهوری اسلامی یعنی اندیشه های امام و ارزش های دوران دفاع مقدس را هدف گرفته، تا کجا امکان پیش روی خواهد داشت؟

بازخوردها: روزنامه حیات نو PDF روزنامه سایت بنیان

فتح الفتوح صندلی خالی

محمود احمدی نژاد در حال سخنرانی در سازمان ملل متحد

پنجمین سفر محمود احمدی نژاد به نیویورک و تلخترین سفر خارجی وی، نشان داد که چالش مشروعیت داخلی بسیار عمیق تر و جدی تر از آن است که با مزاح ها و مصاحبه های همیشگی به توان از آن گذشت.  در حالی که سخنرانی محمود احمدی نژاد مانند ۴ خطابه ی پیشینش در سازمان ملل جز کلیات همیشگی و انتقاد از رژیم غاصب اسراییل نکته ای نداشت اما با واکنشی تند، اندک اعضای حاضر هم جلسه را ترک کردند تا این سخنرانی هم به عنوان نصاب جدیدی برای جمهوری اسلامی ثبت شود. از سوی دیگر واکنش گسترده  و اعتراض آمیز ایرانیان خارج از کشور نشان داد که بعد از سال ها، انگیزه ای جدی برای ساخت هویت ایرانیان مهاجر به وجود آمده که در امتداد اعتراضات مدنی داخلی است.

فتح الفتوح صندلی خالی ۲۰۰۹ اگر تنها دستاوردش برای احمدی نژاد این باشد که بفهمد افکار عمومی چیزی نیست که صداوسیمای ایران و معدود کانال ها ارتباطی اش می سازد و چالش مشروعیت اش چقدر جدی است، باید صدقه ای کلان بدهد.

راستی دوباره احمدی نژاد می تواند ادعا کند که با سایر روسای جمهور جهان در خیابان راه برود و تا محبوبیت شان عیان شود؟

پی ام: هی نگویید موقع سخنرانی محمود همه رفتن بیرون.مقامات ذیل حضور داشتند: جیمزصندل از انگلیس، نیکولای صندلوزی از فرانسه،جاسم صندال از لبنان،آنتونیو صندلینو از ایتالیا، و هزاران صندلی دیگر.

شعر جدید علیرضا قزوه: حرامیان همه دولت شدند و دولتمند

رفیق جان منا” * دوره ی رفاقت نیست
سر گلایه ندارم که جای صحبت نیست

یکی به مفتی شهر از زبان ما گوید
اطاعتی که تو را می کنند طاعت نیست

چگونه نقشه ی آسایش جهان بکشیم
به خانه ای که در آن جای استراحت نیست

همه به سایه ی هم تیر می زنند اینجا
میان سایه و دیوار هیچ الفت نیست

چقدر بی تو در این شام ها دلم خون شد
چقدر بی تو در این روزها صداقت نیست

مجو عدالت از این تاجران بازاری
که در ترازویشان نیم جو مروّت نیست

حرامیان همه دولت شدند و دولتمند
گناه دولتیان و گناه دولت نیست

دل شهید به ابریشم هوس دادید
به چشم مخمل تان هیچ خواب راحت نیست

به دام زلزله افتاده اید در شب مرگ
نماز خواندن تان جز نماز وحشت نیست

میان این همه  شب تاب واین همه بی تاب
یکی ز جمع کریمان با کرامت نیست

به جز سکوت و تبسم چه می توانم گفت
به واعظی  که گمان می کند قیامت نیست

هوای کعبه به سر دارد و دلش گرم است
که در طریق هوی سختی و جراحت نیست

“کجا روم چه کنم چاره از کجا یابم”*
هزار سینه سخن مانده است و رخصت نیست

طریقت تو همین شاعری ست شعر بگو
که شرع بی غزل و شعر بی شریعت نیست

به قدر خنده و اشکی غزل بخوان با من
به قدر خواندن شعری همیشه فرصت نیست


* بهار جان منا…از ابوعبدالله محمد ابن عبدالله جنیدی شاعر قرن چهارم
** کجا روم چه کنم…. از حافظ است.

علیرضا قزوه