حزب الله و ما

یکی از دوستان تعریف جالبی از حزب الله لبنان داشت. می گفت: نسل معقول تر و اصلاح شده بچه های زمان جنگ. به این معنی که نه تنها افراط و تفریط اون موقع رو ندارند بلکه واقعیت های جهان رو درک می کنن و به دنیا پشت نمی کنن و با اهل همه مذاکره. از سوی دیگر خیلی خوب از تکنولوژی استفاده می کنند. نمونه اش اولین نطق تلویزیونی مستقیم سید حسن بود که در آن ضمن تحلیل جامع جنگ ۳۳ روزه خبر غرق شدن رو می ده و سیستم امنیتی و جنگی اسراییل نتونستند محل سخنرانی شناسایی و بمباران کنند. این خبر ترور سید حسن هم حتی اگر مردم زیادی کشته شوند، مشخص است که با هدف ترساندن مردم اعلام شده. هرچند که در بی تاثیر است ان شاء الله.
کاش می شد کمی از تدبیر و تعقل و دوری از افراط و تفریط هم نصیب مردم و مسئولان ما می شد. اما می دونیم که نمی شه
در ایام جنگ ۳۳ روزه هم که جای شما خالی در آنجا بودم  ریزه کاری های فراوانی از این بچه ها دیدم. که خیلی کوتاه ذکر می کنم.
– در تمام اردوگاه ها که یا مدارس بود یا پارکینگ های بزرگ، امکانات رفاهی برای بچه ها فراهم کرده بودند. از پخش فیلم و موسیقی تا الاکلنگ و تاپ و سرسره.
– در تمام اردوگاه ها یک نفر از نیروهای اجتماعی حزب الله بود که هم اتفاقات را ضبط می کرد هم با مردم ارتباط مستقیم داشت.
– همان طور که حزب الله یک نظام داوطلبانه است، برای ساماندهی و سازماندهی ومدیریت اردوگاه ها هم از همین بچه های داوطلب استفاده می کرد.
– در مدارس امکانات ورزش و نقاشی و … بچه ها را فراهم بود.
– پزشک و بهداری هم، فعال بود.
به هر حال این فضل الهی است که بعد از پیروزی عزت آفرین شیعیان و اهل لبنان در مقابل اسراییل و شکست هیمنه پوشالی اون، به گفته بچه هایی که اونجان، جوانان فوج فوج به عضویت حزب الله درمی آیند.

:: این مصطفای بهمن آبادی هم پدیده ایست در میان دوستان پدیده ی من. هر از گاهی تکه کلام هایی را با هم راه می اندازیم مثلا: خدا بیامرزه خدابیامرزه. انصافا دوست خوب و پای کاریه. اخیراً یه پست نوشته که حرف جدید داره: فلان همون فلانه فقط فلان چیزش عوض شده

از دیو و دَد ملول؛ دانش جعفری

دولت فخیمه گمان نمی کرد که تعویض وزیر اقتصاد چنین هزینه ای برایش دربر دارد. انتقادات دلسوزانه دانش جعفری نشان نشان داد که انسانی واقع گراست هرچند که عدم بیان طویل المدت این انتقادات و حتی سازش در برابر دستورات سیاسی دولت به ویژه در خصوص کاهش سود بانک ها، انحلال سازمان مدیریت و … نکات تامل برانگیزی است. متن کامل سخنرانی دانش جعفری در مراسم تودیع   گزارش تصویری تابناک

هرچند در اندیشه سیاسی و دینی اصولگرایان را نمی پسندم اما چهره های قابل احترامی دارند. مثلا حداد عادل که عضو غیر موثر ولی محترمی است. نامه نگاری احمدی نژاد به وی شباهت به بی احترامی دانش آموزی پاچه ورمالیده و بد دهن به معلمی مودب داشت. واقعاً ادبیات نامه، بی ادبانه و شنیع بود. لابد احمدی نژاد، حداد را هم در کنار سایر چهره های سیاسی جانشنین خطرناک خود می داند و می پندارد دولتش سخت کوتاه و رفتنی است و او زنگ خطر را برای رفقایش به صدا درآورده است.

تورم! یکی دیگر از جنبه های خنده دار و دردناک توامان ایران شده است. خنده دار از این بابت که تا چندی پیش صدای هیچ کس از حضرات و علما و نمایندگان و نهادها درنیامده بود. تا رهبری گفتند که تورم مشکلی جدی است به ناگاه همه بیدار شدند که ای وای تورم فلان و تورم بهمان. به برادر میث گفتم ظاهراٌ حضرات و بزرگان یا خواب بوده اند یا از منزل بیرون نرفته اند و یا اطلاع نداشته اند و یا همه موارد که تا رهبری گفت، جماعت نیز بالافاصله مصاحبه ها کردند و انتقادها کردند و گفتند: تورم و گرانی واقعی است نه رسانه ای! انگار تا رهبری انتقاد نمی کرد احدی از آنان اجازه انتقاد به دولت ملوکانه را نداشت.

برخوردهای اخیر مجلس هفتم به خصوص در مورد انحلال سازمان مدیریت، رای اعتماد به وزرای بی کفایت و انتقاد از بوجه امسال و رای دادن توامان، و برخوردها و طرح های عمدتا سیاسی مجلس ششم نشان داد، که مجلس از راس امور به لابی سرا و معامله سرا تبدیل شده است که به راحتی با گرفتن زمین (مجلس ششم) یا وزیر(مجلس هفتم) همه چیز قابل حل است. نگاه کنید به انتقادات کارشناسی مجالس که در همه همه دعوای های سیاسی مجلس ها خفه شد. حال سئوال این است از چنین مجالسی توقع چیست؟ و اصولا باید توقع داشت! از سوی دیگر مجمع تشخیص که به پارکینگ کارشناسان تبدیل شده است نیز عموماً وارد این مباحث نمی شود. شورای نگهبان هم که کلا داستانش جداست. شما پیدا کنید ملجا و ناظر به دولت و حسن رعایت قانون اساسی را

خاله های مسنی دارم که اخیرا توفیق زیارت خانه خدا نصیبشان شده بود. یکی از آنها می گفت رفتم یک کاپشن بهاره بخرم. هرچه با زبان بی زبانی به فروشنده توضیح دادم نفهمید. نا گهان وی دستانش را برعکس خم کرد و چهره و ابرو برهم کشید در حرکتی تمسخر آمیز و گفت: احمدی نجاد!

چند روزی است مدیریت سایتم را به نسخه ۲.۵ وردپرس ارتقا داده ام و پچ جلالی را هم. اما در راست چین مشکلی وجود دارد که به در تلاش برای رفع آن هستم.

در صف معطل می شویم؛ خیلی

اهالی خوزستان ضرب المثل های خوبی دارند مخصوصا اگر با لهجه خودشون هم بشنوید.  پیشتر با یکی از عزیزان جنوبی گعده کرده بودیم، بحث به احوالات مردم رسید. گفت: حاکمی از این که مراجعات و دیدارهای مردمی نداشت، خسته و بی حوصله شده بود. وزیر اعظم را خواست و گفت این چه وضعی است مگر این مردم مشکل ندارند، چرا به ما رجوع نمی کنند. وزیر گفت: حاکما! بزرگا! بیایید مالیات را ۲ برابر کنیم، حتما می آیند.
چنین کردند و چنان نشد. حاکم با  غضب و پرخاش بیشتر، وزیر را عوض کرد و دیگری را منصوب. وزیر جدید گفت: جانم فدایت راه حل من این است که در سر پل های دروازه شهر، آدم هایی بگماریم تا ترتیب مردم به افضل وجه دهند، با این کار حتما مردم نزد شما می آیند. چند روزی گذشت و مردم برای ورود به شهر پشت صف های طویل ماندند. بالاخره مردی نزد حاکم گله آورد. حاکم که به وجد آمده بود، گفت: هان! چه کمک و خواسته ای داری، بگو تا من برایت همت کنم و چاره سازم. مرد گفت: حاکما! مردانی که گذاشته ای تا ترتیب مردم دهند، اندک اند و  خیلی در صف معطل می شویم، لطف کن مردان بیشتر بگذار تا بیش از معطل نشویم و به زندگی مان برسیم!

مصباح یزدی و جنجال آفرینی از نگاه شهید دکتر بهشتی

ایام نوروز و ماراتن تعطیلات  پشت سر هم معمولا فرصتی است تا مطالعه روزانه با شدت بیشتری دنبال شود. نوروز امسال هم که سیما با انواع فیلم های درپیت و دربشکه وقت مردم را پر کرد بیشتر به روند مطالعه کمک می کرد. از سیما این را هم بگویم که ممکن است با ساختن این همه فیلم تلویزیونی  بگویند فیلم های ملی و منطبق با نیازها و شرایط ایرانی ساخته شده اما کیفیت اغلب نازل آنها، نتیجه اش همان فیلم فارسی اواخر دوره پهلوی است به شکلی مشمئز کننده از مفاهیم سطحی با رنگ و لعاب بعضا دینی!
بگذریم! در این ایام کتاب دکتر دینانی، آینه های فیلسوف ، کتاب جالبی بود به ویژه که در حوزه اندیشه و اندیشیدن اسلامی حالی به دل های مرده و ماشینی ام داد. پیشنهاد می کنم مطالعه کنید، مخصوصا فصول مربوط به ملاصدرا. خاطره استاد را هم از امام موسی صدر نقل می کنم در پایان مطلب
اما یکی دیگر از کتاب های مطالعه شده، کتابچه ای بود از شهید دکتر بهشتی در دفاع از دکتر شریعنی در مقابل جریان مصباح یزدی در مدرسه حقانی. بخش هایی از آن را نقل می کنم. بیشتر را خودتان بروید مطالعه کنید


کتاب «دکتر شریعتی جستجوگری در مسیر شدن از شهید مظلوم دکتر بهشتی» مفید است به ویژه از آن جهت که نسبت روحانیون روشن بین را با متحجرین در مواجهه با دکتر شریعتی به آشکارا بیان می کند:…  موضع گیری  جنجالی و جنجال آفرین و تحریکات دار، که با شدت و حدت همراه است، این نوع موضع گیری ها بسیاری از افراد را به یاد چماق های تکفیری می اندازد که در تاریخ درباره عصر تفتیش عقاید کلیسا و قرون وسطی خوانده اند، موجب می شود که زمینه های مثبت و ارزنده نسل جوان تباه شود…. بحث من در اینجا بحث جناب آقای مصباح نیست …. مدرسه ای {مدرسه حقانی} که بخواهد یک مشت انسان لجوج، پرخاشگر بی جا و متعصب تربیت کند که نتوانند با همه ۲ کلمه حرف حساب بزنند چه ارزشی دارد؟ … تحجر، تعصب جمود مطالب را در چارچوب های محدود آوردن و تاختن، هرگز نمی تواند آهنگ تربیت مدرسه باشد، اگر هست بنده از این مدرسه نیستم.
جناب آقای مصباح در بحثی که با ایشان کردم فرمودند من به عنوان اتمام حجت می گویم. گفتم برادر اتمام حجت چیست؟ قبل از اتمام حجت، هدایت مطرح است  اگر هدایت آسیب دید چه اتمام حجتی؟
به خوبی مشخص است در میان موسسین مدرسه حقانی قم که چهره های پرنفوذی را برای جمهوری اسلامی تربیت کرد، گاهی ۲ خط فکری مقابل هم می ایستاده اند، یکی حق روحانیون روشن بین و نزدیک به امام که چهره شاخص شان شهید مظلوم دکتر بهشتی است و جریان دیگر، جریان سطحی که شاخص شان مصباح یزدی است. پاسخ های شهید بهشتی در این کتاب به پرسش مصباح که شهید آن را موضع گیری جنجال آفرین و تحریک آور می خواند، به خوبی عمق و سطح بینش طیف مصباح یزدی آن موقع مدرسه حقانی را آشکار می کند.

یکی از دوستان که پیش شیخ اکبر ناطق نوری به مصاحبه رفته بود نقل کرد که ناطق گفته بود بعد از امام بهشتی شخصیتی ممتاز و یگانه در جمهوری اسلامی بود و هست. خدایش بیامرزد.

و این جملات آیت الله بهشتی است در جمع طلاب مدرسه حقانی و برگرفته از کتاب “شریعتی در مسیر شدن”  (چاپ بنیاد نشر آثار و اندیشه های آیت الله شهید بهشتی، تهران، ۱۳۷۸):

…بنابراین ، من این نقد را با جمیع جوانبش بر این بخش از نوشته ها وارد نیافتم. نتیجه گیری کنیم. من مکرر به جناب آقای مصباح هم گفته ام . گفته ام دوست عزیز ، چرا این بحث هایی که احتیاج به رسیدگی بیشتر دارد باید اینطور مطرح شود؟ …بحث من در اینجا بحث جناب آقای مصباح نیست. بحث من در اینجا با شما طلاب است . به ایشان هم در این ده – پانزده روز قبل عرض کردم . گفتم آقا! بحث ، بحث روش تربیتی مدرسه است … شما طلاب مدرسه نمی توانید با این اسلوب بار بیایید وگرنه لااقل بنده نمی توانم در چنین مدرسه ای ذره ای در کارها سهیم باشم.

مدرسه ای که بخواهد یک مشت انسان لجوج ، پرخاشگر بی جا و متعصب تربیت کند، نتوانند با هم دو کلمه حرف بزنند چه ارزشی دارد؟ در این صورت جه خدمتی به اسلام و به حق کرده اند؟ به چه انگیزه ای ؟… من می گویم شرط اول خدمت در مدرسه این است که انسان منصف ، اسلام انصاف آور ، تشیع انصاف آور در مدرسه پا بگیرد. برخورد باید منصفانه ،منطقی ، آرام، متین، روشنگر، امکان فکر گسترده دادن ، باشد. تحجر، تعصب، جمود، مطالب را زود در چارچوب های محدود آوردن و تاختن ، هرگز نمی تواند آهنگ تربیت مدرسه باشد.

اگر هست ، بنده از این مدرسه نیستم. اگر چنین چیزی در مدرسه هست ، رفقای ما اعلام بفرمایند که رسالتش این است ، مطمئن باشید آخرین دیدارمان با شما به عنوان مدرسه خواهد بود. ما می خواهیم انسان جستجوگر بار بیاوریم که در پی شناخت حق باشد. شما آقایان چگونه معارف فعلی خودتان را برای شناخت حق در تمام جزئیاتش آنقدر بالغ می دانید که اینقدر به هم پرخاش می کنید؟! شنیده ام شما رفقا به هم پرخاش می کنید. اصلا ولنگاری می کنید. کِی ولنگاری راه آوردن انسانها به حق است که شما از حربه ولنگاری استفاده می کنید؟

ملاحظه میکنید ، من نمی گویم این مطلب را چون خودم گفته ام درست است. چنین چیزی نمی گویم. ولی این مطلب در حدودی هم که من گفتم ،قابل طرح است. چرا باید مسئله ای که لااقل میان من و جناب آقای مصباح به صورت دو برداشت قابل طرح است به این شکل درآید ؟ همین طور متقابلا من نیز نباید این کار را بکنم. نمی گویم که فقط آقای مصباح نباید این کار را بکنند، من هم نباید این کار را بکنم. مدرسه جای برخورد سالم آراء و افکار است و از هر آهنگ و شیوه ای که بخواهد به سلامت برخورد آراء و افکار لطمه بزند بشدت جلوگیری می شود. خوب دقت کنید این شعار ماست: مدرسه جای برخورد سالم آراء و افکار است….

موضع من در برابر دکتر شریعتی و کارهای او موضع بهره برداری صحیح است، نه لگدکوب کردن ، نه لجن مال کردن و نه ستایش کردن و بالابردن. بلکه حسن استفاده از سرمایه ای در خدمت هدفی ، با روشنگریِ بدون کمترین محافظه کاری برای تمام نقطه های ضعف او… من با صراحت به جناب آقای مصباح اعلام کردم ، جناب آقای مصباح ! اجمالا به شما بگویم ، من در برابر دکتر شریعتی نقد سالم و سازنده خواهم داشت…البته شما حق ندارید همه مطالب دکتر شریعتی را برای همه مردم نقل کنید و خوراک فکری جوان های ما قرار بدهید. چنین حقی ندارید چون خطا خیلی زیاد است …

اما موضع گیری جنجالی و جنجال آفرین و تحریک دار ،که با شدت و حدّت همراه است ،به نظر من با توجه به مجموع جوانب مختلف مربوط به این بحث و این شخص و این عصر ،نتیجه عکس دارد .این نوع موضع گیری ها بسیاری از افراد را به یاد چماق های تکفیری می اندازد که در تاریخ درباره عصر تفتیش عقائد کلیسا و قرون وسطی خوانده اند و موجب می شود که زمینه های مثبت و ارزنده ی هدایت نسل جوان که امروز در دسترس دوستان علاقه مند قرار گرقته ، تباه شود و به زمینه های ضد تبدیل شود…

جناب آقای مصباح در بحثی که با ایشان کردم فرمودند من به عنوان اتمام حجت می گویم . گفتم برادر، اتمام حجت چیست؟! قبل از اتمام حجت، هدایت مطرح است. اگر هدایت آسیب دید چه اتمام حجّتی؟ من به عنوان یک فرد کارشناس این فن می گویم. اگر قرار است در روحانیت کسی به عنوان صاحب نظر در مسائل مربوط به نسل جوانِ درس خوانده در ارتباط با مذهب نام برده شود ، لااقل من که یکی از آنها هستم. عمرم را در این راه گذراندم. من به عنوان کارشناس صاحبنظر این فن می گویم این خطرناک است. “اتمام حجت” چیست ؟! می گویم این، تمام رشته های این سی- چهل سال را پنبه می کند. اتمام حجّت یعنی چه؟

چه کسی گفته است اگر ما با بیان روشنگر ، نقطه های انحرافی را بیان کنیم کافی نیست ؟ طول می کشد؟ طول بکشد. کار مفیدِ طولانی بهتر است یا کار پر خطر فوری؟ کدام یک؟ …

:: خاطره دکتر دینانی از امام موسی صدر: کنفرانس شروع شده بود و مرتب شیخ الازهر آقای صدر را با احترام دعوت می کرد. در آن موقع خیلی شکسته شده بود. از ایشان پرسیدم چرا شما تا این حد شکسته شده اید؟ گفت: من در حالی به سر می برم که شمشیری آویخته از سقف ممکن است هر لحظه بر من فرود اید و مرا به هلاکت برساند.

آه ای برادر قذافی! حالا ننگت باد

۱. چند روزی است که از قطعنامه شورای امنیت می گذرد و کماکان مقامات رسمی همان حرف های تکراری را به خورد ملت انرژی جو داده اند. اما چیزی که مرا به نوشتن وا داشت دیگه چه خبر روزنامه ایران بود: دلیل رأى مثبت لیبى به قطعنامه شوراى امنیت! … برخى از منابع آگاه گفته اند هدف لیبى از این اقدامات تلاش براى جلب نظر موافق ایران در جهت عدم پیگیرى موضوع امام موسى صدر بوده که این درخواست با مخالفت صریح ایران مواجه شده است.

ما که یادمان نرفته است و شما هم به هکذا که روزهای متوالی بود مقامات رژیم لیبی از شلغم گرفته تا بقیه بی صدا و گاه کم صدا به ایران می آمدند و آقای معاون اول خود را در آغوش برادر قذافی ملعون می انداخت تا عکس بگیرد. آن روز من و دوستان امام موسی صدر گفتیم که این رژیم که جنایتش عیان است، اصلا قابل اعتماد نیست: المومن یکفیه الاشاره! اما چه شد نتیجه آن همه عکس و آغوش و ماچ و بوسه: رای مثبت به افزایش تحریم ایران!

حال که مهرورزان دولت نهم، چشم بازکرده اند برای کم کردن هزینه خود از امام موسی صدر خرج می کنند. شرمتان باد

۲. برگ زرین دیگری از خرافات دولت نهم: دبیر هیات دولت در اظهارتی دوران احمدی نژاد را «دوران ظهور صغری» نامید.

استالینیسم

۱. ایام اربعین حضرت سید الشهدا تعزیت باد… أَلسَّلامُ عَلَى الْجُیُوبِ الْمُضَرَّجاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذّابِلاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى النُّفُوسِ الْمُصْطَلَماتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْرْواحِ الْمُخْتَلَساتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسادِ الْعارِیاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الْجُسُومِ الشّاحِباتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الدِّمآءِ السّآئِلاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُشالاتِ، أَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَهِ الْبارِزاتِ، أَلسَّلامُ عَلى حُجَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ… زیارت ناحیه مقدسه: متن کامل و ترجمه

۲. اخیرا جلد اول کتاب آن حکایت ها که مجموعه گفت و گوهای هرمز کی با دکتر احسان نراقی است را می خوانم و آن قدر شیرین وهمراه با طنز بود که در چند ساعت اول  ۱۹۰ صفحه اش را خواندم. قسمتی از آن را برایتان نقل می کنم.
… اگر بخواهیم استالینیسم را خلاصه کنیم باید بگوییم اساس آن بر چند محور است: اول دروغ و تزویر؛ یعنی رژیم از گفتن عجیب ترین دروغ ها پروایی ندارد. دوم، مخلوط کردن ایدئولوژی فلسفی با سیاست دولت؛ یعنی هرگونه ایراد و اعتراض به یکی از این دو خیانت به دیگری محسوب می شود. (شبیه سیاه ترین ادوار کلیسای واتیکان) سوم، استیلای ترس در جتمعه و این که هیچ کس به فردای خود اطمینان نداشته باشد… چهارم، رفتار دوگانه؛ یعنی تظاهر به یک فکر و ایده، بدون داشتن اعتقادکامل… پنجم، روا نداشتن هیچ گونه اصول اخلاقی… لنین که با استالین این مکتب را وجود آورد، کوچکترین ارتباطی با بنیاد افکار مارکس و انگلس نداشت، ولی هرچه از افکار مارکس دورتر می شدند، خودشان را بیشتر به آن افکار می چسباندند؛ نظیر سران کلیسای واتیکان در قرون وسطی که هرقدر بیشتر از افکار و روحیات مسیح دورتر می شدند، بیشتر به آن تظاهر می کردند….
هرگونه برداشت در رابطه بین استالینیسم و حوادث اخیر ممنوع می باشد!!

۳. متاسفانه علیرغم برنامه ریزی که کرده بودم نتوانستم در هم اندیشی بررسی اندیشه های امام موسی صدر که با عنوان «امام موسی صدر سرشار از مفاهیم راهگشا» شرکت کنم. وبلاگ شارح که فعالین و علاقمندان امام موسی صدر است گزارش هایی از برنامه منتشر کرده است. چند وقتی است دوست عزیز ما آقای محمودی هم به جمع فعالین اینترنت در حوزه امام موسی صدر پیوسته اند. هرچند که دیرآمدند اما ایشان گنجینه ایست از اطلاعات و داستان های امام.
وبلاگ های جدید : کتابشناخت امام موسی صدر  جام حکمت خاطرات امام موسی صدر

ما را رها کنید در این رنج بی حساب

ایام تلخی است. تا پیش از اتفاقات اخیر گمانم بود امام موسی صدر مظلوم است، اما حوادثی که با نام اصول و اصولگرایی حادث شد، واضح کرد که در ایران وعصر جمهوری اسلامی، کماکان امام خمینی و اندیشه اش و منطق روشن بینی و عقل گرایی محکوم به تحمل توهین و افترا و ظلم و ترور است.

مقاله سراسر توهین آمیز سایت منتسب به رحیم مشاعی، معاون احمدی نژاد بعد از آن که واکنش های متفاوت برجای گذاشت و مسبب فوت آیت الله توسلی در سخنان خود در مجمع تشخصی مصلحت، وارد مرحله جدیدی شد. مرحله ای که همچون گذشته کیهان مدیریت آن را برعهده دارد: آیت الله توسلی مرحوم و احمدی نژاد مظلوم!! به قلم نماینده ولی فقیه حسین شریعتمداری …گفته می شود- و می تواند صحت داشته باشد- که مرحوم آیت الله توسلی در حالی دچار عارضه سکته قلبی شده و دار فانی را وداع کرده است که از اهانت یک سایت اینترنتی به بیت معظم حضرت امام(ره) برآشفته و ماجرای آن اهانت را به گلایه برای حاضران نقل می کرده است… وبلاگ دیگری وابسته به این جریان نوشته است: آیا او وارث خمینی (رحمه الله علیه) است‌؟

 بعد از این سرمقاله نکبت بار، پاسخ اعتماد ملی به آن به شدت تامل انگیز است: کدام مظلوم، کدام مظلومیت؟! … کدام مظلومی را حتی میان حاکمان و مدیران و دولتمردان سابق و لا‌حق می‌توان سراغ گرفت که اینچنین از حمایت و پشتوانه تمام بخش‌های پیدا و پنهان نظام برخوردار باشد؟ کدام مظلومی را سراغ دارید که هرچه می‌خواهد به هر که نمی‌خواهد بگوید؟ کدام مظلومی را می‌شناسید که حتی در مواجهه با مجلس و شورای نگهبان، خود را فراتر از قانون فرض کند و شورای نگهبان که زمانی مصوبات موثر اقتصادی دولت قبل را خلا‌ف تشخیص می‌داد در برابر این اقدام رئیس‌جمهور نامه‌ای با ملا‌یمت و ملا‌طفت بنویسد و فقط تقاضا کند لطفا قانون را رعایت کنید؟!

جای شما در مراسم بزرگداشت بیت امام برای مرحوم توسلی که با حضور اعضا و نزدیکان بیت امام و دوستداران واقعی ایشان برگزار شد، خالی بود. بهترین بخش برنامه پخش صوتی آخرین سخنرانی آیت الله توسلی بود: با همان لهجه که صدای امام را تداعی می کرد به آرامی و بغض صحبت می کرد از خواب حسن آقا که برایش حجت نبود.  از این که امام گفته بود مرا از خانه ام بیرون می کنند. از این که امام تاکید کرده بود عده ای متحجر واپس گرا به نام خمینی، می خواهند راه من را از بین ببرند. شانه های مردم می لرزید و صدای گریه فضای سالن را پر کرده بود. فضای عجیبی حاکم بود.

بعد از این صحبت ها هم که آقای محتشمی سنگ تمام گذاشت و شدیدترین انتقادات را علیه شورای نگهبان مطرح کرد که تا کنون شنیده نشده بود.

از سوی دیگر جای خالی برخی بزرگان در مراسم های ایشان به شدت حس می شد. جالب این که تلویزیون مراسمات مربوط به عماد مغنیه را چنان پوششی داد که درمقابل آن اخبار مربوط به رحلت آقای توسلی تقریبا صفر بود، آقای ضرغامی دست شما درد نکند؛ غریب نوازی کردید! ظاهراً حاج رضوان بیشتر به ایران و امام خدمت کرده و محبوب درگاه بود تا آقای توسلی!

::  پیوندها
فوت آقای توسلی: روایت محمد علی ابطحی
گزارش تصویری از تشعییع: فارس
گزارش تصویری از مراسم جماران: ایسنا۱  ایسنا۲   مهر روایت محمد علی ابطحی  محتشمی پور: بترسید از آن روزی که انجمن حجتیه و این متحجرین شما را به جایی بکشانند که جوانان ما در خیابان‌ها علیه شورای نگهبان شعار بدهند
گزارش تصویری از مراسم مدرسه عالی مطهری:  فارس  مهر  حسن روحانی: این چه بازی است که ما اینقدر مردم را عوام فرض کرده‌ایم؟ ایسنا مشتی کودک سیاسی می‌خواهند انقلاب را منحرف کنند آفتاب
گزارش تصویری از مسجد اعظم قم: فارس

مجلس مولوکانه

۱. اگر حق رای مردم را محترم ندارند، اگر بخواهند از این راه آنان را خفه کنند، شکی نیست که این صدا، دیر یا زود از راه خشونت رخ خواهد نمود و ما نیز مانند ممالک دیگر به دور باطلی از سرکوب و شورش، خواهیم افتاد و تا ابد این دور رهایی نخواهیم یافت. توماس جفرسون
در همان سال (۱۳۴۳) منصور با همکاری هویدا و گروهی کوچک از اعضای اولیه «کانون مترقی» (حزب ایران نوین) سیاه ای از کاندیداهای حزب را برای انتخابات آتی مجلس تدارک کردند. سپس کمیته ای متشکل از علم و منصور و نماینده ای از ساواک ترکیب مجلس آینده را به بحث گذاشتند… حتی ترکیب رهبری آینده مجلس نیز به همین ترتیب تعیین شد. سرانجام سیاه ی نمایندگان مجلس آتی تهیه شد و برای تایید نهایی به «شرف عرض»! رسید. پس از تایید شاه، تمامی این کاندیداها در انتخابات آزاد بعدی به نمایندگی مجلس برگزیده شدند!! کتاب معمای هویدا، دکتر عباس میلانی

۲. آخر بهمن برای ما یادآور خاطره شهادت عموی بزرگوارم سیدجمال است که در روی اروند موقعی که به فاو می رفت هدف قرار گرفت و به فیض شهادت رسید. لبخند همیشگی و مهربانی و حسن خلقش مثال زدنی بود. خدا ایشان و ما را با اجداد طاهرین مان محشور نماید.
پیوند مرتبط: فیلمبردار جنگی

۳. شهدائنا، عظمائنا: حاج رضوان بزرگ، در سال روز ترور رفیق حریری، ترور شد و به شهادت رسید.  عماد مغنیه که آموزش های خود را در جنبش فتح دیده بود در آموزش نیروهای سپاه در سال های ابتدایی جنگ نقش موثری داشت و تعداد زیادی از نیروهای اطلاعات و عملیات سپاه را تربیت کرد. در حالی که در آن سال ها اندکی بیش از ۲۰ سال داشت.
جالب این که اسراییلی ها از ترس تبعات، مسئولیت این ترور را نپذیرفتند و نتوانستند حلاوت این ترور را بچشند. این ترور فی الواقع در عرصه نظامی و امنیتی کار بزرگی بود و اسراییل بین حلاوت و درامان ماندن از تبعات آن، دومی را انتخاب کرد. مراسم تشعیع امروز که  همراه با سالگرد ترور رفیق حریری است، فضای سیاسی لبنان را تحت تاثیر شدید قرار می دهد. یاد گفته شهید مظلوم تاریخ معاصر ایران، دکتر بهشتی افتادم که می گفت: بکشید ما را بیدارتر می شویم.
بیانیه رسمی حزب الله (عربی) عکس عماد مغنیه با کیفیت خوب   صفحات زندگی مغنیه تا سال‌ها بسته می‌ماند: علی منتظری

۴. دکتر یزدی در کتاب آخرین تلاش ها در آخرین روزها، خاطره ذکر کرده که برای دوستداران امام موسی صدر جالب است:
امام موسی صدر، شهید دکتر چمران، شهید دکتر مفتح، دکتر ابراهیم یزدی و برخی دیگر  به دنبال ایجاد دانشگاه اسلامی در لبنان بودند که بعد از طرح و مطالعات  زمینی هم در بعلبک خریداری شد که با ربودن امام صدر توسط حکومت جنایت کار قذافی ملعون به فراموشی سپرده شد.
این خاطره گویاست که امام صدر نقش اصلی را در تاسیس این دانشگاه داشته است و امام چه اهمیت ویژه ای برای آموزش عالی قایل بوده اند.
– انقلاب اسلامی به قلم امام موسی صدر، لوموند ۱شهریور۱۳۵۷

۵. سایت هتاک نوسازی که از سایت های حامی دولت مهرورز و نوکر مردم بود بعد از بی ادبی نسبت به بیت امام بالاخره مسدود شد. شایان ذکر است این سرعت عمل در مقایسه با انتقاد سایت ها از اعضای  دولت، مانند سرعت شلمان لاکپشت می مانست. سال گذشته که دوستان تصاویر و فیلم حضور مشایی در مجلس رقص را منتشر کردند همان شب، هم بازداشت شدند هم فیلتر!
تابناک:  راز تخریب سید حسن خمینی، جاوید قربان اوغلی    پنج آسیب در راه انقلاب ؛‌ سیدحسن خمینی
آیت الله صانعی خطاب به سیدحسن خمینی:  شما حجتی برای حفظ نظام اسلامی و دست آورد بزرگ آن که همان حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش(جمهوری اسلامی)  هستید

خمینی؛ همه ی حجت دینداری من

دهه فجر اگر برای نسل پدرانمان ایام مبارزه و استقلال و آزادی خواهی است، اما برای من و هم نسلانم دوران حضور مردی است که تمام حجت دین داریمان بود. امامی که برای ما امام اخلاق بود و اصالت را به اخلاق می داد تا به قدرت.

امامی که اگر نبود، حال روز ما گونه دیگری رغم می خورد، شاید طالبانی، شاید و شاید هم فرنگی تمام عیار. امامی که تمام حجت من بود در دینداری! امامی که امام اخلاق بود…. نمی دانم چه شده است مردم را، خیلی زود همه چیز فراموششان شد. راستی! آی نسل اولی چه شد که دین بازیچه ای شد در دست سیاست.  چه شد که اخلاق یادتان رفت.  چه شد که منتقدت را دشمن خواندی. چه زود فراموش کردی، نسل اولی! چرا به هموطنت اعتماد نمی کنی، نسل اولی!  چرا غیر همفکرانت را دشمنت می دانی! مگر با هم مبارزه نمی کردید؟ … برای من امام مانده است و آرامشش. برای من امام مانده است و بخشش اش. برای من امام مانده است  مواجهه اش با متحجران. برای من امام مانده است و سادگی اش. برای من امام مانده است و اخلاقش. برای من، حسن خمینی مانده است. خدا حفظش کند.

:: توضیح عکس: صحبت های امام را دکتر ابراهیم یزدی برای خبرنگاران ترجمه می کند.  مرحوم سید احمد خمینی با بنی صدر صحبت می کند. این عکس در ویژه نامه « هزار و چهارصدمین سالگرد هجرت پیامبر اسلام (ص) و نخستین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران » منتشر شده بود. ظاهراً در آن موقع هنوز فشارها و تنگ نظری این نیروها را از صف نیروهای انقلاب منزوی نکرده بود.

:: پیشنهاد می کنم کتاب مستند آخرین تلاش ها در آخرین روزها نوشته دکتر یزدی را که به مقطع حساس آمدن شریف امامی تا پیروزی انقلاب می پردازد مطالعه کنید، خیلی اطلاعات جالبی به دست می آورید. یکی از آن ها این که این آمریکایی ها چقدر احمق بودند که با وجود این همه دستگاه اطلاعاتی و نظامی و امنیتی نه تنها هیچ برآورد و تحلیلی نسبت به انقلاب و نیروهای آن نداشتند، بلکه هنگامی که که کارشناسانشان نظراتی می دهند که نزدیک تر بود، حرف نظامیان و کارتل های نفتی را گوش می دهند، که البته ضرر کردند. نکته دیگر ترس آمریکایی ها از کومونیست شدن ایران بعد از انقلاب است. همه این ها نشان می دهد به رغم هوشمند آمریکایی ها در اقتصاد، در سیاست مانند خران عضب عمل کرده و می کنند. خدا به آدم دشمن باهوش بدهد.
راستی به تازگی این کتاب تجدید چاپ شده است که عکس هایی هم به آن اضافه شده است. آقا مصطفی ابتیاع کرده اند.

:: این عکس هم چندی پیش به اصرار دوستان در همشهری مسافر گرفته و منتشر شد.