عکس های منتشر نشده از مرحوم حکیم با رهبری و هاشمی شاهرودی

۱. مجوعه عکس های دوره اپینا را بر روی Google Photo قرار دادم که دیدنش خاطرات زیادی رو زنده می کنی. عکس هایی با دوستان گرامی مثل حاج ممد زمرد، برادر میث زمان آبادی و کلی پدیده دیگر.

۲. چند وقت پیش چند تا عکس جالب و قدیمی دیدم که فکر کنم برای اولین بار در عرصه اینترنت منتشر می شود. البته یه سری عکس جالب هم وبلاگ مجادله از رهبری ارسال کرده که اون هم منتشرنشده است.

عکس شهید حکیم و هاشمی شهرودی

هاشمی شاهرودی و شهید حکیم

۳. این داستان قیمت بی سابقه ۷۷ دلاری نفت هم خیلی خیلی خطرناک است و این افزایش یادآور بحران مالی شرق آسیا در اواسط دهه ۹۰ میلادی است. یعنی وقتی دولت و مملکت بیش از حد و خیلی فراتر از معمول و برخلاف برنامه چهارساله و سندچشم اندازی وابسته به پول نفت شد و هیچ پولی پس انداز نشد، بر چشم بر هم زندنی حباب قیمت می شکند و کشور در سراشیبی می افتد. قول میث ناصواب نیست که: آقا من نمی دونم چرا سال ۷۷ که نفت بشکه ای ۱۵ دلار بود ملت غیورخیلی سرحال تر زندگی می کردن تا حالا که حدود ۸۰ دلاره ! بنزین سهمیه بندی نشد ؛ مسکن ارزون تر بود ؛ کار بیشتر بود ؛ آدما کمتر دروغ می گفتن ؛ رفیقها بیشتر بودن ؛ از امام زمان خرج نمی شد ؛ علما در قید حیات بودن ؛ آمریکا اینقدر جهان خوار نبود و…

۴. پسران بد! دختران بدتر!

۵. توضیح عکس زیر: قانون مندی ایرانی یا مبارزه منفی!

تلاش ها به نتیجه رسید؛ معظم له فوت کردند

۱. بالاخره آقای مشکینی بعد از مدتها بیمارستان خوابی، رحمت رفت که خدایش بیامرزد. یکی از دوستان می گفت: ظاهراَ تلاش های پشت پرده بر سر مجلس خبرگان به نتیجه رسید که معظم له فوت کردند. نسل ما  چهره های شاخص انقلاب را به چیزی می شناسد: مثلا حضرت امام را به اقتدار و مشروعیت مردمی و سیرسلوک و حسن خلقش، آقای منتظری را به جانشینی رهبر و انقلاب و داستان های بعدش، حضرت علامه طباطبایی را به فلسفه و عرفان، آقای هاشمی را به سیاست مداری، شهید مطهری و شهید بهشتی، موسوی اردبیلی و خاتمی و ناطق نوری و خلاصه هرکسی را به صفتی در ذهن داریم. اما این چند روزه هرچه گشتم که من آقای مشکینی را به چه صفتی در خاطر می آورم تنها «تایید فهرست نمایندگان مجلس هفتم توسط امام زمان» در ذهنم نقش می بندد.

۲.اجاره نشین هانامه قدیمی برادر اولترا رادیکال سابق محسن مخملباف را در شرق می خواندم: … حاجی واشنگتن را که گردن نگرفتید، اجاره نشین ها به گردن چه کسی است؟ اگر فیلم را ندیده اید، ببینید. اگر دیده اید یک بار دیگر ببینید. شما را به همان حضرت اباالفضل (ع) تکلیف کسی چون من با شما چیست؟ ارج گذاریتان به جنگ را باور کنم یا اغماضتان را در مورد امثال اجاره نشین ها، امیدوارم که همچنان ما را متحجر ندانید که مثلاً به هنر تبلیغاتی و سفارشی معتقدیم یا با انتقاد مخالفیم. اما انتقاد در چارچوب انقلاب و اسلام یا هجو اصل اسلام و انقلاب؟ توهین می شود اگر بگویم فیلم دیدن بلد نیستید….  واقع قضیه این است که دو ساعت پیش که فیلم را دیدم حاضر بودم به خودم نارنجک ببندم و مهرجویی را بغل کنم و با هم به آن دنیا برویم.

۳. داستان پیروزی اسلام گرایان ترکیه چند وقتی است موجی از شادی میان ارکان سیاسی ایران را برانگیخته است  بگونه ای که برخی این پیروزی را نصر خودشان و همسو با خود دانسته اند. اما آنچه که لازم به بیان است این که نگاه، عملکرد و راهبرد و در یک کلام سیاست به معنی جامع حزب عدالت و توسعه با آنچه در ایران امروز جاری است کاملا متفاوت است. چه آنجا که خواستگاه این پیروزی فشار نیروهای لائیک باشد یا هر چیز دیگری. ممکن است در برخی جهات دیپلماتیک ترکیه و ایران هم نظر باشند اما در سیاست داخلی قوه مجریه و مقننه همه چیز متفاوت است.  در همین دولت و نظام ترک به فرض این که ارتش هم اسلامی شود! باز برخوردهای قهری و تند به نام امنیت اجتماعی صورت نمی گیرد و نظارت های آن چنانی ملحوظ نمی شود. اما چیزی که واضح است ترکان عثمانی تسامح و تساهل بیشتر را تدبیر آینده خود قرار داده اند. توصیه می کنم شما و نه خودم را که یادداشت « از سرزمین عثمان تا کشور ترکان » که پیشتر نوشتم بخوانید.

۴.داستان این طرح ارتقا امنیت اجتماعی حالا حالا ها ادامه دارد و
کم کم به تمامی حوزه های سرک می کشد.
این بار این طرح برای بیمارستان ها اجرا می شود. تصور بکنید  یکی از برادران کم و بیش هیکلمند ناجا وارد بیمارستان شود و به پرستاران و ملت غالبا متالم تذکر دهد.
با این اوصاف و سرعت چندی دیگر ناجا آگهی می دهد که طرح ارتقا امنیت اجتماعی ویژه خانه های مردم هم اجرا می شود و ….

معاشقه تحمیلی

معاشقه تحمیلی
منبع: آگهی های همیشه جذاب و خواندنی روزنامه ایران. راستی مدیونید فکر کنید که طرف می خواسته خودش را به اون طرف با چسب بچسبونه ها!!

امنیت اجتماعی! الهام سرمربی تیم ملی فوتبال ایران شد

۱. در دوشب گذشته  مصاحبه فرزاد حسنی  با  سردار رادان در نوع خود کم نظیر بود بیشتر به این دلیل که شاید رادان احساس نمی کرد که در سیمای جمهوری اسلامی ایران روزی نقد شود.  هرچند که بیان و توجیح رادان  چیزی در مایه  های استبداد نهادینه شده در نظامیان بود. حتی در توجیه برخورد قاطع با  اشرار بیشتر بیشتر سعی در شخصی کردن قانون داشت.  آنجا که می گفت: شما خودتان را  جای خانواده  قربانی بگذارید  چگونه با این مجرمین برخورد می کردید؟!  این یعنی شخصی کردن  قانون که نهایتا به قتل های محفلی کرمان می انجامد. اسف بار تر این که با این همه دستگاه امنیتی موازی بعد از چندبار  تجاوز به عنف  تازه پلیس وارد داستان می شود و با اقتدار برخورد می کند.  اگر قرار باشد هرجا پلیس حضور دارد امن باشد و هرجا نباشد نا امنی!  به وضوح نشان می دهد که شاخص های امنیت اجتماعی چقدر پایین است.

۲. امروز وقتی دست داد و سری زدم بعد از هرازگاهی به سایت تایم.

۳ چهار تا مجموعه عکس جالب داشت که لینک می دهم که شاید جالب ترین آنها زندگی در مجموعه گوگل یا به قول گوگلی ها  گوگل پلکس  Google Plex  باشد.

۱. مشغله عروسی
۲. بحران لبنان. نهرالبارد
۳. مسابقه بوکس زنان 
۴. ایران در TIME

۳. فوری// به جهت نتایج ضعیف تیم ملی فورتبال، رییس جمهوری طی حکمی ضمن عزل امیر قلعه نوعی، غلام حسین الهام را به سمت مربیگری تیم ملی منصوب کرد … بلافاصله غلامحسین الهام در گفت و گو با سایت خبری فارس گفت: مربیگری تیم ملی شغل محسوب نمی شود.
نقل از مصطفی :  … در ادامه اظهار نظرها  درباره ی این  انتصاب فرخنده، فاطمه رجبی همسر سر مربی جدید تیم ملی فوتبال اعلام کرد : من خودم بارها دیده ام که غلامحسین با محمود گل کوچک بازی می کنند ، الهام از کودکی علاقه زیادی به محو دست استکبار از فوتبال داشت و حتی در نوجوانی به خاطر مبازرات ضد امپریالیستی فوتبال بارها به زندان و شکنجه محکوم شده بود ، حتی در طول ۱۶ سال گذشته نیز این چنین فضای بازی از سوی دولتها صورت نگرفته بود ، وی با حمله به هاشمی و خاتمی این دو تن را عامل مهمی در مسیر انسداد فضای باز فوتبالی کشور عنوان کرد و دست آمریکا را در این جریانات رو کرد .
و انتصابات غلامحسین الهام ادامه دارد …

سه گانه هاله اسفندیاری، کیان تاج بخش و رامین جهانبگلو

در دو شب متوالی سیمای جمهوری اسلامی، مستندی را تحت عنوان به اسم دموکراسی با مضمون اعترافات اسفندیاری، تاج بخش و جهان بگلو پخش کرد. این اعترافات – توضیحات که با مستندی راجع به انقلاب های رنگی جماهیر شوروی سابق همراه بود نکات جالبی را از دید مسئولان امنیتی ایران بیان کرد.
اول: جنبش دانشجویی برانداز است.
دوم: جنبش کارگری برانداز است.
سوم: روشنفکران براندازند.
چهارم: بستر ارتباطی سمیناری
پنجم: شبکه نخبگان

اگر در ساحت اندیشه و در داکترین امنیتی ایران، مبنای اتهام این سه نفر براندازی نرم است، لطفا توضیح دهند حمایت های همه جانبه ایران از حرب الله لبنان چگونه است؟ آیا حزب الله اکنون یک نیروی سیاسی – اجتماعی در عرصه لبنان نیست؟ آیا حزب الله اهرم های فشار سیاسی در ساخت قدرت لبنان ندارد؟ با این صغری نظری می توان مدعی شد که بعععله! ایران در لبنان به دنبال براندازی نرم است! یا به طور خیلی خیلی واضح در عراق. آیا مجلس اعلا و حزب الدعوه و حکومت کردستان مورد حمایت های ایران در سالیان متمادی نبوده اند؟ پس بر این اساس حکومت مالکی نتیجه انقلاب رنگی و نرم ایران است! که البته هست!!

همچنین است برگزاری سمینارهای متعدد متضاد با منافع سایر کشورها، مثل هولوکاست! یا فلسطین! که در کنار سخنرانی های رسمی، برادران کم و بیش گمنام دستگاه های اطلاعاتی با مدعوین که اکثرا اساتید دانشگاه هستند، ارتباط می گیرند و مدعوین نهایتا در کشورشان به طور رسمی نه به خاطر ارتباط به نیروهای اطلاعاتی ما بلکه به جهت سخنرانی در رابطه با هولوکاست محاکمه می شوند،  یعنی به آنها اتهام براندازی و جاسوسی نسبت نمی دهند.
به هر حال من نمی خواهم بگویم که اسفندیاری و تاج بخش چه اهداف داشته اند بلکه معتقدم نحوه عمل آن ها برای مدت هاست که در دستور کار سیاست خارجی ما هم قرار دارد و در مواردی منافع ایران و ایرانیان را تامین کرده است مانند پروژه عراق!

رامین جهانبگلواما در مورد رامین جهان بگلو و اتهام بررسی براندازی نرم. وقتی وی گفت که مطالعات تطبیقی در مورد انقلاب های رنگی در بلوک شرق و جامعه ایران داشته است، بیایید فرض کنیم که مثلا همین برادران گمنام این پروژه مطالعاتی را حداقل مطالعه می کردند، آن وقت حداقل در می یافتند که از دید یک روشنفکر وضعیت جامعه ایرانی چگونه است و چگونه می توان جامعه و براندازی! را تدبیر کرد.

در عوام نقل است: به یک ارمنی می گویند، نظرت راجع به صدور انقلاب چیه؟ می گوید: خیلی خوب اسسست! همش رو صادر کنید! آمریکایی ها هم به این خواسته لبیک گفته اند! همین
– – ذکر این نکته ضروری و بدیهی است که بخش های مستند این مجموعه تولید ایران نیست!!!!!!

جام ملت های آسیا با تخمه ریز آفتاب گردان فلسطینی! – بازار تهران

:: لینک: صیغه در قم، زیگ‌زاگ.  قابل توجه وزیر کشور
:: لینک: قوانین جدید راهنمایی و رانندگی، علی درخشی وبلاگ چاپ دوم

چشم در برابر چشم؛ مو در برابر نور

قالیباف و احمدی نژادراستش من نمی دونم چرا همیشه تعامل – تقابل این دو نفر جالبه. تو نفر از یک خواستگاه اجتماعی با اصولی یکسان (اصولگرا) و دیدگاهی متفاوت و متناقض!

هر دو اما در رقابتی سخت به دنبال حکمرانی هستند هر چند که به مدد احزاب پادگانی، دور اول را احمدی نژاد برد، اما قالیباف نیز تلاش های خود را برای راه یابی به کاخ ریاست جمهوری ادامه می دهد و چه اشکالی دارد که مثلا به منوریل که تا دیروز کارشناسی بود، وقعی بگذارد و آن را قبول کند.

به هر حال قالیباف که با چالش نظامی گری دور اول انتخابات را سپری کرد، امروز در شکل رجل سیاسی سعی دارد عملکرد خوبی از خود به جا بگذارد شاید که این بار مقبول مردم افتد. لکن از این جماعت اصولگرا که هر روزی گروه و دسته ای در می آید بعید است که بر روی کسی توافق و تعامل داشته باشند چه در باب مجلس و چه در گام ریاست جمهوری.  با این حال آرزو بر جوانان عیب نیست….
تیتر پست: بازتاب

روزهای ملال آور ایرانی

۱. روزها یکی پس از دیگری سپری می شوند و تنها نمادهای آزادی اجتماعی هم به کما می روند. البته این موجی است که از ۲ سال پیش تمام کشور را در برگرفته است. لکن این اواخر جفتک هایش نمایان تر شده است. در ایام ۱۸ تیر و حمله غرور آسیای نیروی انتظامی به دانشجویان و آن خاطرات دردآور، در گام هایی نخست هم میهن و بعد کافه تیتر و بعد ایلنا قربانی شدند تا نشان داده باشند که دیگر ملاطفت و مهرورزی چنین معنی می شود. روزها آن چنان ملال آور سپری می شوند که شاید …. .  راستی همچنان بازتاب های بستن کافه تیتر و ایلنا و هم میهن کماکان در محافل خبری و مجازی دردآور مطرح می شود. کافه تیتر نوشت: نوشتم؛غلط کردیم

عکس بی ربط است۲. به همان سرعت که همه چیز در حال نابودی است و دیوار تهدیدها و تحدیدها و تحریم ها بلند می شود، رییس جمهور برخواسته از خواب ملت، در اقدامی شجاعانه تنها نهاد برنامه ریزی را منحل کرد تا بگوید در ایران برنامه و برنامه ریزی معنایی ندارد تا به واقع بستر یکه سالاری را که چند سالی در خواب زمستانی بود، فراهم نماید. دیروز احمدی نژاد در جمع خبرنگاران گفت: ما شان سازمان را ارتقا دادیم و زنگوله منگوله ها را از پایش باز کردیم. ما احتیاج به نهاد نظارتی و … داشتم فکر می کردم در کشور ایران بیش از ۱۰ سازمان نظارتی وجود دارد و اوضاع این است! و چه نیک زمانی را احمدی نژاد برای انحلال سازمان برنامه بودجه انتخاب کرد: زمانی که مجلس در تعطیلات است و هیچ انتقادی به گوش نمی رسد.

۳. این پست پیشگیری کن را پیشنهاد اکید می کنم که بخوانید! پست عضو شیردهی هم تاکید می شود.
– – عکس بی ربط است

مد ایرانی

توضیح عکس: حاله نور از خانم نیست و از سالن استبالاخره بعد از نود و بوقی مسئولان فرهنگی فهمیدند که ای بابا! مد هم چیز بدی نیست ها! مثل چیزهای دیگری که ابتدا ما نداریم و بد است و بعد می فهمیم که خیلی ساده ما می توانیم آن را داشته باشیم و خوب است، مد هم چیز جالبی می نماید!  البته نا گفته نماند که این بار هم نه از حب علی که از بغض معاویه به فکر راه انداختن مد ایرانی افتادند وگرنه آش همان آش و کاسه همان کاسه و پرتقال فروش هم همان!

اما به هر حال برای دومین سال جماعت نسوان راه انداختن سالن نمایش مد را تجربه کردند. هر چند که به هر حال طراحی مد در ابتدا بیش تر از نظر زیبایی شناسی مطرح شده است اما در نهایت بعد از مدتی که جماعت تندرو و کفن پوش هماهنگ شدند می توان بر جنبه های کاربردی آن نیز اهتمام ورزید.
:: گزارش تصویری فارس از نمایش زنده مد ایرانی: زنان سرزمین من
:: گزارش تصویری از زنان آتش نشان کرج
::چند وقته فعالیت نسوان زیاد شده است. گزارش تصویری ایسنا و مهر را هم از جشنوراه تئاتر بانوان ببینید! انصافاً اگر دوره اصلاحات بود چه خون و خون ریزی به راه می افتاد بیا و ببین.

حرف های احمدی نژاد در جمع خبرنگاران سفرهای استانی هم چیزی است مانند همان هاله نور: دختری ۶ نامه به رئیس جمهور نوشته بود و البته هیچ کدام آدرس نداشت ! احمدی نژاد توضیح داد که به خاطر آورده بود در کدام منطقه این نامه را دریافت کرده و با تلاش استاندار خراسان رضوی، این دختر پیدا شده و هزینه تحصیلش پرداخت شد!! تازه سایت خبری – نورچشمی فارس هم چیز دیگری است برای احمدی نژاد! (سوء برداشت ممنوع)

— توضیح عکس۱: هاله نور از خانم نیست و از سالن است

…. و کافه تیتر هم

سرانجام پس از کش و قوس فراوان نسیم مهروزی مهرورزان عدالت پیشه دامان بهنام خان و همسر گرامی و کافه تیتر را چنان گرفتنی کرد که حالا حالا ها امیدی به بازگشایی مجدد آن نباشد.

پلمپ کافه تیتر هم  از برکات این دولت است، محلی که تا کنون هیچ رویکرد سیاسی ای نداشت و فقط رویدادهای فرهنگی را اجرا کرده است به چنین سرنوشتی دچار شود. با بهنام، همکار و دوست قدیمی که صحبت بود می گفت از تمامی طیف های سیاسی، از مسجد جامعی بگیر تا سردار طلایی و ده‌نمکی همه پیگر بازماندن کافه بودند، اما ظاهراً اراده ای ما فوق همه تلاش ها، حکم به این سرنوشت محتوم داده است.

پست آخر وبلاگ تیترکافه هم خواندیست.

میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) مبارک

تیترهای بنزینی
چند وقتی است که دوستان تیتریکاتور فعال شده اند و در این مدت مخاطبان خوبی هم به دست آورده اند. آخرین مطلب شان در مورد سهمیه بندی بنزین است. این هم تیترهای من در این مورد:
الیاس نادران: چرا فریاد وا بنزینا! سر می دهید؟
رحیم پور ازغدی: سوسیالیسم غربی در امتزاج کمونیسم تن به سهمیه بندی بنزین نداد
چاوز: احمدی نژاد تو هم!
خالد مشعل: تا آخرین سهمیه بنزین در مقابل فتح می ایستم
ولید جنبلاط: نهضت بادی ما موافق سهمیه بندی بود!
ایمن الظواهری: ننگ باد بر تقسیط کنندگان نعمات خدا! فتوای جهاد می دهم!