منبع: آگهی های همیشه جذاب و خواندنی روزنامه ایران. راستی مدیونید فکر کنید که طرف می خواسته خودش را به اون طرف با چسب بچسبونه ها!!
امنیت اجتماعی! الهام سرمربی تیم ملی فوتبال ایران شد
۱. در دوشب گذشته مصاحبه فرزاد حسنی با سردار رادان در نوع خود کم نظیر بود بیشتر به این دلیل که شاید رادان احساس نمی کرد که در سیمای جمهوری اسلامی ایران روزی نقد شود. هرچند که بیان و توجیح رادان چیزی در مایه های استبداد نهادینه شده در نظامیان بود. حتی در توجیه برخورد قاطع با اشرار بیشتر بیشتر سعی در شخصی کردن قانون داشت. آنجا که می گفت: شما خودتان را جای خانواده قربانی بگذارید چگونه با این مجرمین برخورد می کردید؟! این یعنی شخصی کردن قانون که نهایتا به قتل های محفلی کرمان می انجامد. اسف بار تر این که با این همه دستگاه امنیتی موازی بعد از چندبار تجاوز به عنف تازه پلیس وارد داستان می شود و با اقتدار برخورد می کند. اگر قرار باشد هرجا پلیس حضور دارد امن باشد و هرجا نباشد نا امنی! به وضوح نشان می دهد که شاخص های امنیت اجتماعی چقدر پایین است.
۲. امروز وقتی دست داد و سری زدم بعد از هرازگاهی به سایت تایم.
۳ چهار تا مجموعه عکس جالب داشت که لینک می دهم که شاید جالب ترین آنها زندگی در مجموعه گوگل یا به قول گوگلی ها گوگل پلکس Google Plex باشد.
۱. مشغله عروسی
۲. بحران لبنان. نهرالبارد
۳. مسابقه بوکس زنان
۴. ایران در TIME
۳. فوری// به جهت نتایج ضعیف تیم ملی فورتبال، رییس جمهوری طی حکمی ضمن عزل امیر قلعه نوعی، غلام حسین الهام را به سمت مربیگری تیم ملی منصوب کرد … بلافاصله غلامحسین الهام در گفت و گو با سایت خبری فارس گفت: مربیگری تیم ملی شغل محسوب نمی شود.
نقل از مصطفی : … در ادامه اظهار نظرها درباره ی این انتصاب فرخنده، فاطمه رجبی همسر سر مربی جدید تیم ملی فوتبال اعلام کرد : من خودم بارها دیده ام که غلامحسین با محمود گل کوچک بازی می کنند ، الهام از کودکی علاقه زیادی به محو دست استکبار از فوتبال داشت و حتی در نوجوانی به خاطر مبازرات ضد امپریالیستی فوتبال بارها به زندان و شکنجه محکوم شده بود ، حتی در طول ۱۶ سال گذشته نیز این چنین فضای بازی از سوی دولتها صورت نگرفته بود ، وی با حمله به هاشمی و خاتمی این دو تن را عامل مهمی در مسیر انسداد فضای باز فوتبالی کشور عنوان کرد و دست آمریکا را در این جریانات رو کرد .
و انتصابات غلامحسین الهام ادامه دارد …
سه گانه هاله اسفندیاری، کیان تاج بخش و رامین جهانبگلو
در دو شب متوالی سیمای جمهوری اسلامی، مستندی را تحت عنوان به اسم دموکراسی با مضمون اعترافات اسفندیاری، تاج بخش و جهان بگلو پخش کرد. این اعترافات – توضیحات که با مستندی راجع به انقلاب های رنگی جماهیر شوروی سابق همراه بود نکات جالبی را از دید مسئولان امنیتی ایران بیان کرد.
اول: جنبش دانشجویی برانداز است.
دوم: جنبش کارگری برانداز است.
سوم: روشنفکران براندازند.
چهارم: بستر ارتباطی سمیناری
پنجم: شبکه نخبگان
اگر در ساحت اندیشه و در داکترین امنیتی ایران، مبنای اتهام این سه نفر براندازی نرم است، لطفا توضیح دهند حمایت های همه جانبه ایران از حرب الله لبنان چگونه است؟ آیا حزب الله اکنون یک نیروی سیاسی – اجتماعی در عرصه لبنان نیست؟ آیا حزب الله اهرم های فشار سیاسی در ساخت قدرت لبنان ندارد؟ با این صغری نظری می توان مدعی شد که بعععله! ایران در لبنان به دنبال براندازی نرم است! یا به طور خیلی خیلی واضح در عراق. آیا مجلس اعلا و حزب الدعوه و حکومت کردستان مورد حمایت های ایران در سالیان متمادی نبوده اند؟ پس بر این اساس حکومت مالکی نتیجه انقلاب رنگی و نرم ایران است! که البته هست!!
همچنین است برگزاری سمینارهای متعدد متضاد با منافع سایر کشورها، مثل هولوکاست! یا فلسطین! که در کنار سخنرانی های رسمی، برادران کم و بیش گمنام دستگاه های اطلاعاتی با مدعوین که اکثرا اساتید دانشگاه هستند، ارتباط می گیرند و مدعوین نهایتا در کشورشان به طور رسمی نه به خاطر ارتباط به نیروهای اطلاعاتی ما بلکه به جهت سخنرانی در رابطه با هولوکاست محاکمه می شوند، یعنی به آنها اتهام براندازی و جاسوسی نسبت نمی دهند.
به هر حال من نمی خواهم بگویم که اسفندیاری و تاج بخش چه اهداف داشته اند بلکه معتقدم نحوه عمل آن ها برای مدت هاست که در دستور کار سیاست خارجی ما هم قرار دارد و در مواردی منافع ایران و ایرانیان را تامین کرده است مانند پروژه عراق!
اما در مورد رامین جهان بگلو و اتهام بررسی براندازی نرم. وقتی وی گفت که مطالعات تطبیقی در مورد انقلاب های رنگی در بلوک شرق و جامعه ایران داشته است، بیایید فرض کنیم که مثلا همین برادران گمنام این پروژه مطالعاتی را حداقل مطالعه می کردند، آن وقت حداقل در می یافتند که از دید یک روشنفکر وضعیت جامعه ایرانی چگونه است و چگونه می توان جامعه و براندازی! را تدبیر کرد.
در عوام نقل است: به یک ارمنی می گویند، نظرت راجع به صدور انقلاب چیه؟ می گوید: خیلی خوب اسسست! همش رو صادر کنید! آمریکایی ها هم به این خواسته لبیک گفته اند! همین
– – ذکر این نکته ضروری و بدیهی است که بخش های مستند این مجموعه تولید ایران نیست!!!!!!
جام ملت های آسیا با تخمه ریز آفتاب گردان فلسطینی! – بازار تهران
:: لینک: صیغه در قم، زیگزاگ. قابل توجه وزیر کشور
:: لینک: قوانین جدید راهنمایی و رانندگی، علی درخشی وبلاگ چاپ دوم
چشم در برابر چشم؛ مو در برابر نور
راستش من نمی دونم چرا همیشه تعامل – تقابل این دو نفر جالبه. تو نفر از یک خواستگاه اجتماعی با اصولی یکسان (اصولگرا) و دیدگاهی متفاوت و متناقض!
هر دو اما در رقابتی سخت به دنبال حکمرانی هستند هر چند که به مدد احزاب پادگانی، دور اول را احمدی نژاد برد، اما قالیباف نیز تلاش های خود را برای راه یابی به کاخ ریاست جمهوری ادامه می دهد و چه اشکالی دارد که مثلا به منوریل که تا دیروز کارشناسی بود، وقعی بگذارد و آن را قبول کند.
به هر حال قالیباف که با چالش نظامی گری دور اول انتخابات را سپری کرد، امروز در شکل رجل سیاسی سعی دارد عملکرد خوبی از خود به جا بگذارد شاید که این بار مقبول مردم افتد. لکن از این جماعت اصولگرا که هر روزی گروه و دسته ای در می آید بعید است که بر روی کسی توافق و تعامل داشته باشند چه در باب مجلس و چه در گام ریاست جمهوری. با این حال آرزو بر جوانان عیب نیست….
تیتر پست: بازتاب
روزهای ملال آور ایرانی
۱. روزها یکی پس از دیگری سپری می شوند و تنها نمادهای آزادی اجتماعی هم به کما می روند. البته این موجی است که از ۲ سال پیش تمام کشور را در برگرفته است. لکن این اواخر جفتک هایش نمایان تر شده است. در ایام ۱۸ تیر و حمله غرور آسیای نیروی انتظامی به دانشجویان و آن خاطرات دردآور، در گام هایی نخست هم میهن و بعد کافه تیتر و بعد ایلنا قربانی شدند تا نشان داده باشند که دیگر ملاطفت و مهرورزی چنین معنی می شود. روزها آن چنان ملال آور سپری می شوند که شاید …. . راستی همچنان بازتاب های بستن کافه تیتر و ایلنا و هم میهن کماکان در محافل خبری و مجازی دردآور مطرح می شود. کافه تیتر نوشت: نوشتم؛غلط کردیم
۲. به همان سرعت که همه چیز در حال نابودی است و دیوار تهدیدها و تحدیدها و تحریم ها بلند می شود، رییس جمهور برخواسته از خواب ملت، در اقدامی شجاعانه تنها نهاد برنامه ریزی را منحل کرد تا بگوید در ایران برنامه و برنامه ریزی معنایی ندارد تا به واقع بستر یکه سالاری را که چند سالی در خواب زمستانی بود، فراهم نماید. دیروز احمدی نژاد در جمع خبرنگاران گفت: ما شان سازمان را ارتقا دادیم و زنگوله منگوله ها را از پایش باز کردیم. ما احتیاج به نهاد نظارتی و … داشتم فکر می کردم در کشور ایران بیش از ۱۰ سازمان نظارتی وجود دارد و اوضاع این است! و چه نیک زمانی را احمدی نژاد برای انحلال سازمان برنامه بودجه انتخاب کرد: زمانی که مجلس در تعطیلات است و هیچ انتقادی به گوش نمی رسد.
۳. این پست پیشگیری کن را پیشنهاد اکید می کنم که بخوانید! پست عضو شیردهی هم تاکید می شود.
– – عکس بی ربط است
مد ایرانی
بالاخره بعد از نود و بوقی مسئولان فرهنگی فهمیدند که ای بابا! مد هم چیز بدی نیست ها! مثل چیزهای دیگری که ابتدا ما نداریم و بد است و بعد می فهمیم که خیلی ساده ما می توانیم آن را داشته باشیم و خوب است، مد هم چیز جالبی می نماید! البته نا گفته نماند که این بار هم نه از حب علی که از بغض معاویه به فکر راه انداختن مد ایرانی افتادند وگرنه آش همان آش و کاسه همان کاسه و پرتقال فروش هم همان!
اما به هر حال برای دومین سال جماعت نسوان راه انداختن سالن نمایش مد را تجربه کردند. هر چند که به هر حال طراحی مد در ابتدا بیش تر از نظر زیبایی شناسی مطرح شده است اما در نهایت بعد از مدتی که جماعت تندرو و کفن پوش هماهنگ شدند می توان بر جنبه های کاربردی آن نیز اهتمام ورزید.
:: گزارش تصویری فارس از نمایش زنده مد ایرانی: زنان سرزمین من
:: گزارش تصویری از زنان آتش نشان کرج
::چند وقته فعالیت نسوان زیاد شده است. گزارش تصویری ایسنا و مهر را هم از جشنوراه تئاتر بانوان ببینید! انصافاً اگر دوره اصلاحات بود چه خون و خون ریزی به راه می افتاد بیا و ببین.
حرف های احمدی نژاد در جمع خبرنگاران سفرهای استانی هم چیزی است مانند همان هاله نور: دختری ۶ نامه به رئیس جمهور نوشته بود و البته هیچ کدام آدرس نداشت ! احمدی نژاد توضیح داد که به خاطر آورده بود در کدام منطقه این نامه را دریافت کرده و با تلاش استاندار خراسان رضوی، این دختر پیدا شده و هزینه تحصیلش پرداخت شد!! تازه سایت خبری – نورچشمی فارس هم چیز دیگری است برای احمدی نژاد! (سوء برداشت ممنوع)
— توضیح عکس۱: هاله نور از خانم نیست و از سالن است
…. و کافه تیتر هم
سرانجام پس از کش و قوس فراوان نسیم مهروزی مهرورزان عدالت پیشه دامان بهنام خان و همسر گرامی و کافه تیتر را چنان گرفتنی کرد که حالا حالا ها امیدی به بازگشایی مجدد آن نباشد.
پلمپ کافه تیتر هم از برکات این دولت است، محلی که تا کنون هیچ رویکرد سیاسی ای نداشت و فقط رویدادهای فرهنگی را اجرا کرده است به چنین سرنوشتی دچار شود. با بهنام، همکار و دوست قدیمی که صحبت بود می گفت از تمامی طیف های سیاسی، از مسجد جامعی بگیر تا سردار طلایی و دهنمکی همه پیگر بازماندن کافه بودند، اما ظاهراً اراده ای ما فوق همه تلاش ها، حکم به این سرنوشت محتوم داده است.
پست آخر وبلاگ تیترکافه هم خواندیست.
میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) مبارک
تیترهای بنزینی
چند وقتی است که دوستان تیتریکاتور فعال شده اند و در این مدت مخاطبان خوبی هم به دست آورده اند. آخرین مطلب شان در مورد سهمیه بندی بنزین است. این هم تیترهای من در این مورد:
الیاس نادران: چرا فریاد وا بنزینا! سر می دهید؟
رحیم پور ازغدی: سوسیالیسم غربی در امتزاج کمونیسم تن به سهمیه بندی بنزین نداد
چاوز: احمدی نژاد تو هم!
خالد مشعل: تا آخرین سهمیه بنزین در مقابل فتح می ایستم
ولید جنبلاط: نهضت بادی ما موافق سهمیه بندی بود!
ایمن الظواهری: ننگ باد بر تقسیط کنندگان نعمات خدا! فتوای جهاد می دهم!
چاوز؛ روزی با صدام، روزی با احمدی نژاد!
:: عکس ویژه: دیدار تاریخی برادر انقلابی و مجاهد هوگو چاوز با بزرگترین دشمن مردم ایران و جنایتکار برتر منطقه، صدام حسین! منبع بازتاب
۱. شبه گذشته بخش دوم مناظره تلویزیونی دکتر ستاری فر و دکتر رهبر پیرامون نامه اقتصاددانان پخش شد و همان طور که پیش بینی می شد، نشان داد که عمق و سطح برنامه ریزی دولت نهم چقدر است. در حالی که ستاری فر با ذکر آمار و ارقام رسمی از رهبر خواستار اعلام موارد هزینه ۱۲۰ میلیارد دلار درآمد کشور در ۲ سال شد، وقتی در مورد افزایش بی رویه فروش نفت و هزینه جاری دولت سوال کرد و وقتی از دست اندازی به صندوق ذخیره ارزی سئوال کرد، رهبر تنها با مغلطه، کلی گویی و مبهم حرف زدن نشان داد که سطح فکر و اعتقاد به برنامه چقدر است. در این ۲برنامه تلویزیونی که می شه گفت بی سابقه بود، مردان دولت نهم خیلی خوب توان فکری و اجرایی خود را نشان دادند. البته به قول دکترعلوی تبار منظور از دولت نهم، علاوه بر کابینه ۶۰ تا ۷۰ درصد مجلس هم شامل می شود تک مضراب آخرش هم جالب بود، رهبر به ستاری فر گفت: آقای دکتر شما پول داشتید و خرج نکردید!!!!! این یعنی ما پول داستیم خرج کردیم!! به نظر شما رییس سابق سازمان برنامه دولت نهم می دونست چقدر پول تو صندوق ذخیره بوده؟
راستی کامنت های بازتاب درباره این خبر خیلی خواندنی است:
-بنده کارمند دولت هستم در دوره خاتمی حقوقم ۲۵۰ هزارتومان بود که با اضافه کاری میشد حدود ۳۲۰هزار. ماهیانه ۱۵۰ هزار کرایه خانه میدادم. بنابراین اگر ایشان اجازه دهند، قشر ضعیف هم بوده ام. با شعارهای احمدی نژاد به ایشان رای دادم. حالا حقوقم شده ۳۵۰ هزار تومان و اضافه کاری هم قطع شده ولی اجاره خانه ام شده ۲۸۰ هزار تومان و برای تمدید آن امسال باید ۳۵۰ هزارتومان بدهم !!!!خب لطفا آدرستان را بدهید تا جیبم را بفرستم آنجا و شما که دستی بر بیت المال دارید ؛ از مخارج دولت کریمه پر کنید تا بتوانم زندگی کنم ! حالا بگویید کدام دولت غارتگر بیت المال و … بوده ؟؟؟؟نه برادر! حنایتان دیگر رنگی نداره !! اقتصاد خیلی بیرحمه و نیازی به انتگرال و لگاریتم و… نداره ! بنده انسانم، کار هم میکنم، درآمد نفت مملکتم هم چهار برابر شده ولی نمیتوانم زندگی کنم. همین !!!دیگر برای شعارهای پول نفت سرسفره و حکومت مستضعفین و … جنابعالی تره خرد نمیکنم !!
– من از کسانی بودم که از ابتدا تا پایان ، مناظره تلویزیونی آقاین ستاری فر و رهبر را دیدم. اگر اندک اعتقادی هم که به سیاستهای دولت احمدی نژاد داشتم با این مناظره از بین رفت. این مناظره نشان داد که این دولت فقط در صدد واریز نقدینگی هب بازار ایران است که این نقدینگی بسان موجی سیال هر از گاهی به سمتی می رود و باعث افزایش سرسام آور قیمت ها می شود چرا که فرصت سرمایه گذاری نیست و بورس هم تقریبا راکد هست و لذا این نقدینگی به سمت بخش های اقتصادی زود بازده که چیزی جز کسترش دلالی و به تبع آن تورم نیست سوق داده می شود. نمونه آن گرانی فوق العاده مسکن و میوه و … است. آقای دکتر رهبر که یک سال و اندی رئیس تیم اقتصادی دولت را عهده دار بود متاسفانه در قامت یک فرد عادی ظاهر شد و به جای پاسخ به سوالات علمی دکتر ستاری فر ، بیشتر به فرافکنی پرداخت. متاسفانه از ارائه استنادات قانونی طفره رفت و به جای پاسخ به انتقادات ۵۷ اقتصاددان ، دولت های گذشته را مورد نکوهش قرار داد.
۲. نتایج نظر سنجی بازتاب راجع به احمدی نژاد نشان داد که از میزان طرفداران وی به میزان قابل توجهی کاسته شده است که دلیلش به اندازه کافی روشن است.
۳. با تاخیر! موضع گیری حداد عادل در مورد حوادث شب بنزین که گفت بود بله! عوارض سهمیه بندی خیلی کمتر از حد انتظار بود. با اینکه حداقل ۳ نفر در این حوادث فقط در تهران کشته شدند! ظاهراً جان مردم جزء عوارض محسوب نمی شود. برخی حرف های عامیانه می گوید: … دولت پول گلوگه متوفیان را طلب کرده است: هفت میلیون تومان!
۴. مسعود حیدری که فی نفسه آرامش و … یک مدیر مدرسه را داشت و اما ایلنا را مدیریت می کرد، بالاخره فشارها به زانو درش آورد و ایلنا را رها کرد. خدایش رحمت کند.
۵. تک عکس
گزارش تصویری از مرکز زنان ویژه ( از اون لحاظ نه از اون لحاظ)
ناگهان بنزین
دیشب ناگهان بنزین سهمیه بندی شد و مردم به خیابان ریختند و واکنشی تند به این کار نشان دادند و پمپ بنزین آتش زدند و کردند آنچه شنیدید و خواندید. صرف نظر این که مسخره است برای کشوری که تولید کننده نفت است، هم بنزین وارد کند و هم در نهایت آن را با قیمت بالا در اختیار مردم قرار دهد به این موارد هم توجه کنید:
۱. شاید آن روزی که مجلس اصولگرای هفتم با طرح تثبیت قیمت ها، جلوی افزایش منطقی قیمت سوخت و سایر خدمات عمومی را گرفت، به اینجا فکر نمی کرد که روزی شخصی از خودشان بر صندلی دولت می نشیدند و در سیاه چال قیمیت ها فرو می افتد. شاید اگر آن روز قیمت ها با تورم پیش می رفت در این زمان کمتر به مردم فشار می آند. هر چند که دولت چنان تورم را چاق کرد که هیچ کس تا کنون نکرده بود. ۲. با دوستان اهل ترکیه بحث بود و می گفتند شما در اینجا بنزین مفت دارید از آب ارزانتر است و چنین و چنان و باید سوبسیدش را دولت وردارد. گفتم : آری بنزین در ایران چنین است و من هم چنین نظری دارم که با کم شدن سوبسید بنزین این هزینه در جای دیگری هزینه می شود. اما اگر دقیق تر به این وضع نگاه کنید به نظر شما از محل صرفه جویی خرید بنزین چه اتفاقی در ایران می افتد؟ همه آن ۸-۹ میلیارد دلار پول بنزین خرج مسایل جاری دولت و گنده تر شدن آن می شود. خرج سفر های استانی و وام های ناچیز بعیدالوصول. خرج کمک به گروه های احمق فلسطینی حماس و جهاد و فتح! خرج توجیه داستان هولوکاست! خرج هزار کار بیهوده دیگر! و شاید یک دهم آن هم خرج طرح های سرمایه ای نشود. پس همان بهتر که این سوبسید اینگونه به مردم برسد. ۳. با فرض این که بنزین آزاد فروخته شود. باز هم فشار بر طبقه مستضعف و پایین دست جامعه می آید. این طبقه است که دستش از امکانات جز ماهی ۱۰۰ لیتر نمی رسد. این طبقه است که باید قیمت کالاها را گرانتر بپردازد چون هزینه حمل افزایش می باید. ۴. در تراژدی بنزین: صحبت های احمقانه وزیری هامانه وزیر نفت بسیار خنده دار بود: آنجا که گفت این پروژه بزرگترین پروژه IT در جهان است.. آنجا که گفت: ما برای فلان قیمت بنزین آزاد برنامه ریزی خواهیم کرد! آنجا که گفت: برای فلان مورد برنامه ریزی خواهیم کرد! راستی نوشدارو بعد از مرگ سهراب فایده داشت؟! حداقل انجام یک طرح ملی این است که تمامی جوانب آن سنجیده و برای آن برنامه ریزی شود، نه اینکه حالا ببینیم چه می شود! و دیدم چند پمپ بنزین سوخت! ۵. اصولا مردم باید به انتخاب خود احترام بگذارند. یعنی وقتی احمدی نژاد را انتخاب کردند باید بهای این انتخاب را هم بپردازند دیگر! شاید هم توقع داشتند در دوران احمدی نژاد کارت ازدواج موقت داده شود! که حالا این گونه تندی می کنند و فحش و ناسزا به مملکت و دولت می دهند. قدما گفته اند: هرکی خربزه می خوره پای لرزش هم می نشینه!
:: SMS بنزینی: برترین های جشنواره فیلم های بنزینی اعلام شد: ۱- من ترانه ۱۰۰ لیتر بنزین دارم! ۲- بنزین بازی ۳- دور دنیا با ۱۰۰ لیتر! ۴- ب مثل بنزین ۵- دخترک بنزین فروش ۶- سال های سهمیه بندی!! …. آخرین نرخ مهریه اعلام شد: ۱۳۸۶ لیتر بنزین سوپر
:: IM های بنزینی: فیلمهای در حال اکران : به خاطر ۱ لیتر بنزین – من ترانه ۱۰۰۰ لیتر بنزین دارم – رستگاری قبل از ساعت ۱۲ امشب – رایحه خوش بنزین – ب مثل بنزین -علی بنزینی – بنزینی ها – بازی بنزین – مرد بنزینی – پسر بنزین فروش – دو کارت با یک بنزین- بنزین فصل- می خواهم بنزین بزنم! – دیشب بنزین زدم آیدا- سفر به پمپ بنزین- بازگشت بنزین- از میدون تا پمپ بنزین- دزدان بنزین- سالهای سهمیه بندی
:: SMS سیاسی: گویند کورش کبیر از فرط پلشتی فیلم ۳۰۰، داریوش را فرمان داد تا زنده شود و با لشگری به هالیود بتازد. در میان راه داریوش … فردی دید زشت روی، درشت گوی و سبک مغز! بپرسید این کیست؟ شنید: حاکم امروز پارس. صیحه ای زد و بیهوش برافتاد. چون همی برخاست همی نیک به فرمود: ایرانیان! ای پارسیان! آبروی گذشته پیش کش! آبروی امروزتان را نجات دهید!
شهید مظلوم
:: شهید دکتر بهشتی از چهره های ویژه ای بود که از سیاحت در دنیا، در سطح نمانده بود و با درک دنیای غرب توانسته بود مبانی اندیشه ای و فعالیت های خود را پرکاربردتر از قبل سازد. بر خلاف روحانیونی که به غرب سفر می کنند و آنجا در مدح و این جا در مذمت سخن می گویند، بهشتی، روحانی آزاده ای بود که نه در دام جمود و تحجر افتاد و نه در دام غرب زدگی و روشنفکری مفرط فرنگی. شاید به همین دلیل باشد که نسل اول سیاست مداران انقلاب او را تنها فردی می دانند که مدیری انقلابی بود. دوستی از دیداری با ناطق نوری می گفت که وی چقدر با احترام و اعتقاد در مورد ایشان صحبت می کرد. بهشتی با این که اندیشه حزبی داشت اما برای مسئولیت ها منافع ایران را حتما بر منافع حزبی ترجیح می داد. حتماً اگر ایشان زنده بودند، امروز ایران چیزی غیر از این بود.
یادمان شهید بهشتی در هم میهن
ویژه نامه تبیان راجع به شهید بهشتی
:: راستی کله کچل امیر عبدلله را دیده بودید! تازه اون هم در کت و شلوار!